درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند لینکهای غیر اخلاقی حذف می شوند نويسندگان |
بهترین ها و جدیدترین های اینترنت
در این وبلاگ با جدیدترین تصاویر و جدیدترین مطالب دنیای اینترنت در خدمت شما هستیم
پشه نشسته رو پام داره خونمو می خوره , دستم رو بردم بالا بزنمش یهو داداشم میگه می خوای بکشیش؟! پَـــ نَ پـَـَـ خونش رو خورده می خوام بزنم پشتش آروغ بزنه ببرم بخوابونمش !!
*********************
اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه...هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته
*********************
دیشب با دوستم داشتیم حکم بازی میکردیم ... بی بی انداختم ... میگه بی بی بازی کردی؟
پَـــ نَ پَـــ انداختم وسط یه شوهر خوب واسش گیر بیاریم
*********************
- کارگر هستین؟؟؟
- پَـــ نَ پَـــ...گـاویم...لباس کارگر پوشیدیم میخوایم از بیمه بیکاری استفاده کنیم
*********************
(منو داداشم دو قلوییم)در حال قدم زدن بودیم داداشم چند متر جلوتر از من راه میرفت یارو اول داداشمو دید اومد جلوتر منو دید, رنگش پرید برگشت گفت دو قلویید
گفتم:پـَـــ نَ پـَـــ اجسام از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر است
*********************
رفتم پمپ بنزین به یارو میگم ۴۰ تا بزن
میگه ۴۰ لیتر؟
پَـــ نَ پَــــ ۴۰ تا قاشق چای خوری
*********************
به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟؟
پَـــ نَ پَــــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد
*********************
از دل درد دارم میمیرمو جلوی دستشویی دارم پیچ و تاب میخورم . بعد 2 ساعت یارو اومده بیرون میگه دستشویی داری ؟؟
میگم پَـــ نَ پَـــ دیدم فضای مناسب و دلبازیه اومدم موج مکزیکی تمرین میکنم.
*********************
به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ تو نگهشدار من نردبون و میچرخونم!
*********************
دوستم در یخچالو باز کرده,دیده هیچی توش نیس,میپرسه:واقعا خالیه!؟
میگم پَــ نَ پَـــ هیدنشون کردیم که غریبه ها نبیننشون !!
*********************
میگن کریستف کلمب وقتی رسید به امریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یه سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟
سرخ پوسته گفت پَـــ نَ پَـــ ژاپونه ما هم چون شلوار پامون نیست از خجالت قرمز شدیم!
*********************
دارم رو تردمیل عینه خر میدووم یارو مبگه اینجوری میدویی لاغر کنی؟؟
میگم پـَــ نَ پـَـــ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم...!!
*********************
پایان نامم تموم شده زنگ زدم به استاد میگه میخوای دفاع کنی؟پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام حمله کنم
*********************
پریشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی میکردم،
پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!!
*********************
رسیدیم پشت در خونه ، کلید نداشتم به داداشم میگم کلیدتو بده،
میگه میخوای درو باز کنی؟ میگم پَـــ نَ پـَــــ میخوام بدمش به حسین تهی از معطلی درش بیارم….
*********************
۲ ساعته از بیرون صدای قار قار میاد…داداشم میگه صدای کلاغه ؟
میگم پــَ نَ پـــَ قناریه متال میخونه!!!!
*********************
رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟
گفتم پَــــ نَ پَــــ من میکروبم , اومدم خودمو معرفی کن!
*********************
با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیر وایسادیم.
دوستم میگه:شیرِ؟ میگم:پَــــ نَ پَــــ… گربه اس باباش مرده ریش گذاشته!!!!
*********************
دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم از راه اومده میگه خوابه؟
میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!!!!
*********************
داشتم میرفتم باشگاه وسط راه یادم اومد یه چیزی رو یادم رفته، برگشتم خونه.در زدم داداشم در رو باز کرده با تعجب میپرسه حامد تویی؟!!!نرفتی باشگاه؟
میگم:پَــــ نَ پَــــ حامد رسید من دیلیوریشم…
*********************
به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟
میگه از شوهرش؟؟؟؟؟ پـَــ نَ پـَـــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد…
*********************
واسه استخدام رفتم یه شرکتی خانومه میگه :شما برای آگهی استخدام اومدین؟
گفتم پـَـَـ نَ پـَـَــــ اومدم بگم اصلا رو من حساب نکنین!!!!!
*********************
رفتم دادگستری یارو میپرسه شکایت داشتید؟
گفتم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه خورده برنج آوردم با ترازوی عدالت وزن کنم !
*********************
رفتم خونه دوستم کامپیوترش خرابه… میگم پاورت
سوخته کامل! میگه یعنی یکی دیگه بگیرم ؟ میگم پَـــ نَ پَــــ سوختگیش جدی نیست پماد سوختگی بزنی خوب میشه
*********************
. میگم دیشب یه پشه اومده بود تو اتاقم میگه کشتیش؟
پَــــ نَ پَـــــ اومدم بِزنم، نتونستم ، خونِ من تو رگهاش جریان داشت! ،یهو گفت بابا …!! بعدشم نشَستیم دوتایی تا صبح گریه کردیم ، گوشه اتاق
*********************
رفتم جلسه ثبت نام ۱ساعت وایسادم.یارو اومده میگه میخوای
ثبت نام کنی؟ پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم..
*********************
هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم …
آمپولارو دادم به پرستاره …میگه آمپول بزنم؟
پَ نه پَ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!
*********************
عکس نیمه ی راست صورتم رو گذاشتم فیس بوک
اومده میگه : عکس نصفه گذاشتی رو پروفایلت ؟
میگم : پـَ نه پـَ توی حراج بودم ۵۰ در ۱۰۰ تخفیف بهم خورده این شکلی شدم
*********************
رفتم دم مغازه به یارو میگم قرص پشه داری؟ میگه واسه کشتنش میخوای؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ برا سردردش میخوام!!!
*********************
کمرم درد می کنه یه پارچه بستم بهش. داداشم میگه کمرت درد می کنه؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ادای داداش کایکو رو در بیارم.
*********************
داریم 10 نفری بازی شبکه ای میکنیم. اومده میگه جدی حال میده؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اسکولیم! عذاب داره اما میخوایم تهذیب نفس کنیم.
*********************
تو صف پمپ گاز منتظرم تا نوبتم بشه، یارو زده به شیشه میگه آقا شما هم میخوای گاز بزنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ من میخوام لیس بزنم !
*********************
رفتم بانک پول بگیرم. کارمنده میگه پول رو میبرین؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام وایسم اینجا هر کس رقصید بریزم رو سرش شاباش بدم
*********************
دارم به خواهر زاده ام دیکته می گم... رسیده آخر خط، می گه برم سر خط؟
پـَـ نه پَــ، بقیشو رو فرش بنویس!
*********************
داشتیم تو خیابون قدم می زدیم كه یهو صداى ترمز شدیدى اومد و دو تا پا كه یكى عمودى یكى افقى رو هوا بود... خلاصه ملت جمع شدن بالای سر طرف، كه در این هنگام راننده پیاده شد و در كمال خونسردى گفت: آقا چیزیتون شد؟ یارو هم با همون وضع و صورت خونى مالى در حالی كه به سختى نفس می كشید گفت: پـَـ نه پَــ، خودمو انداختم زمین از داور پنالتى بگیرم!
راننده گفت: نمكدون! منظورم اینه كه می خواى زنگ بزنم اورژانس؟
یارو گفت: پـَـ نه پَــ، زنگ بزن برنامه نود، عادل اینا كارشناسى كنن صحنه پنالتى بود یا نه!
*********************
تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن. مامان اومده می گه چیزی شکوندی؟
پـَـ نه پَــ، شیشه نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین!
*********************
کله صبحی رفیقم میخواست بیاد درس بخونیم، بهش زنگ زدم گفتم دوتا نون هم بگیر بیار.
گفت واسه صبحونه؟
پـَـ نه پَــ، واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون!
*********************
خواهرم از بیرون میاد خونه... میبینه پشت سیستمم... می گه کامپیوتر روشن کردی؟ پـَـ نه پَــ، دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه!
*********************
تو هواپیما نشستم دارم دعا میخونم بغل دستیم میگه دعا میکنی سالم برسی؟
پـَـ نه پَــ، دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا میکنم سقوط کنیم!
*********************
زنه شکمش اومده جلو، رفیق ما می پرسه این خانم حامله است؟
پـَـ نه پَــ، این زن آقا گرگه است، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده به شوهرش!
جمعه 4 آذر 1390برچسب:گران قیمت ترین لباس , لباس 400 میلیون تومانی , عجیب ترین ها, :: 10:27 :: نويسنده : حسین
لباس شب 400 میلیون تومانی با نگین های سواروسکیبرند رالف اند روسو، اقدام به یکی از گرانترین لباسهای شب برای جشن کریسمس نموده است.
رالف اند روسو (Ralph & Russo)، نام یکی از لوکس ترین خانه های مد جهان می باشد که در سال 2007 توسط رالف تامارا و مایکل روسو تاسیس شده است.
برند رالف اند روسو (Ralph & Russo)، اقدام به یکی از گرانترین لباس های شب برای جشن کریسمس نموده است. این لباس شب دست دوز خیره کننده با بیش از 150000 نگین کریستال سواروسکی به مناسبت جشن ها و میهمانیهای کریسمس، طراحی و دوخته شده است و در فروشگاه هارود برای فروش به نمایش گذاشته شده است. بر روی این لباس 25 دوزنده طی 100 ساعت کار شبانه روزی، فعالیت داشته اند. هزینه این لباس حدود دویست و سی هزار پوند می باشد.
تهیه و گردآوری: سایت زر (zar.ir)
جمعه 4 آذر 1390برچسب:, :: 9:57 :: نويسنده : حسین
سری جدیدی از خودروهای Genty Akylone به زودی به بازار می آید. البته باید این موضوع فراموش نشود که تنها 15 عدد از این خودروی ویژه تولید می شود.
جمعه 27 آبان 1390برچسب:دانلود رایگان ,کلیپ ورزشی , دانلود جدیدترین ها , لحظات ورزشی , دیدنی , فوتبال , :: 8:54 :: نويسنده : حسین
جمعه 27 آبان 1390برچسب:دانلود رایگان ,کلیپ ورزشی , دانلود جدیدترین ها , لحظات ورزشی , دیدنی , فوتبال , :: 8:40 :: نويسنده : حسین
سه شنبه 24 آبان 1390برچسب:اس ام اس عید غدیر ف ژیامک عید غدیر ف اس ام اس مناسبتها, :: 8:16 :: نويسنده : حسین
پیامک عید غدیر خم. . . قرآن به جز از وصف علي آيه ندارد ايمان به جز از حب علي پايه ندارد گفتم بروم سايه لطفش بنشينم گفتا كه علي نور بود سايه ندارد . . پیامک عید غدیر . . ما زين جهان از پي ديدار مي رويم ، از بهر ديدن حيدر كرار مي رويم ، درب بهشت گر نگشايند به روي ما ، گوييم يا علي و ز ديوار مي رويم . پیامک عید غدیر خم . گويا زبان براي همين در دهان ماست . . sms عید غدیر اس ام اس عید غدیر. . که او برترين انسان از زن و مرد بعد از من است… هرکه با او بستيزد و بر ولايتش گردن ننهد نفرين و خشم من بر او باد. (خطبه ي غديريه) . . sms عید غدیر . . شنيدم عاشقي مستانه فرمود ، اگر آتش به زير پوست داري ، نسوزي گر علي را دوست داري . . sms عید غدیر . . . . اس ام اس عید غدیر جدید. . . نه فقط بنده به ذات ازلي مي نازد ناشر حكم ولايت به ولي مي نازد گر بنازد به علي شيعه ندارد عجبي عجب اينجاست خدا هم به علي مي نازد . اس ام اس عید غدیر جدید . . دلا امشب به مي بايد وضو کرد و هر ناممکني را آرزو کرد . . پیامک عید غدیر خم . . بردند به ميزان عمل سنجيدند بيش از همه کس گناه ما بود ولي آن را به محبت علي بخشيدند . اس ام اس عید غدیر جدید . . . اس ام اس عید غدیر جدید . . نام علي : عدالت — راه علي : سعادت — عشق علي : شهادت – ذكر علي : عبادت — عيد علي : مبارك . . اس ام اس عید غدیر. . . علي بر عالم و آدم امير است به عشق نام مولايم نوشتم چه عيدي بهتر از عيد غدير است؟ . . پیامک عیدغدیر خم . وهنگامه اعلان وصايت و ولايت امير المومنين عليه السلام بر شيعيان وپيروان ولايت خجسته باد . . اس ام اس عید غدیر خم . . پيامبر اکرم(ص) عید غدیر خم . . همتاي علي نخواهد آمد والله / صد بار اگر کعبه ترک بردارد . نور دهم! امام علیالنقی، سلام
هادی! امامنا التقی المتقی، سلام نور دهم! امام علیالنقی، سلام فیض مدام، سلسله نورِ دائمی پور جواد ابن رضا سبط کاظمی در شأنت این بس است که جد شما رضاست در فضلت این بس است که تو جدّ قائمی تا پایه امامت و دین از تو قائم است خود عرش فضل را به خدا از قوائمی اینگونه گفت وصف تو را هر که با تو بود هر شام در صلاتی و هر روز صائمی یا حجّه الوفیّ، صفی هادی ای امام ای حضرت کریم که عین المکارمی هادی! امامنا التقی المتقی، سلام نور دهم! امام علیالنقی، سلام مهر دهم! حقیقت کامل، امام من! آیینه جمیع فضائل، امام من! لرزانده دستگاه خلافت شکوه تو! خاک از توکلّت متوکل، امام من چاره ندید خصم مگر آنکه همچو باب بر تو خوراند زهر هلاهل امام من لحظه به لحظه جان به تو مشتاق، هادیا! لحظه به لحظه دل به تو مایل، امام من ای که هنوز حلقه در را نکوفته لطف تو داده حاجت سائل، امام من نامت گرهگشای تمامی مشکلات لطفت کلید حل مسائل امام من هادی! امامنا التقی المتقی، سلام نور دهم! امام علیالنقی، سلام زین العباد، ثانی سجّاد، یا علی نور تو بر جواد، خدا داد، یا علی تنها نه باب تو که به فردوس، فاطمه از خنده تو گشت دلش شاد، یا علی روشن به روی گندمیات شد دل جواد وقتی «سمانه» چون تو سمن زاد، یا علی چون باب شهر علم نبی بود، جدّ تو شد ملک علم و دین ز تو آباد، یا علی در پای تو گریسته وحش درنده هم ای بسته ولای تو آزاد، یا علی تاریخ، ای حقیقت بیدار، چون علی هرگز تو را نمیبرد از یاد، یا علی هادی! امامنا التقی المتقی، سلام نور دهم! امام علیالنقی، سلام محمد سعید میرزایی بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان روز خشنودى و رضاسپاس از نعمت ها ابوهاشم جعفرى مى گوید: یك بار فقر شدیدى به من روى آورد، خدمت امام هادى علیه السلام شرفیاب شدم و چون اجازه دادند نشستم . فرمود: اى اباهاشم ! شكر كدام یك از نعمت هاى خدا را كه به تو عطا فرموده ، مى توانى به جاى آورى ؟ من سكوت كردم و ندانستم چه بگویم . امام علیه السلام خود فرمود: خدا به تو ایمان عطا كرد و به جهت آن بدنت را از آتش دوزخ بازداشت . خدا به تو صحت و عافیت عطا كرد و تو را بر اطاعت خود یارى فرمود. خدا به تو قناعت عطا كرد و بدین وسیله آبروى تو را حفظ نمود. آنگاه فرمود: اى اباهاشم ! من به این مطلب آغاز كردم ؛ چون گمان مى كنم تو مى خواهى از كسى كه این همه نعمت به تو عطا كرده است نزد من شكوه كنى . من دستور دادم صد دینار طلا به تو بدهند، آن را بگیر(1).
روح خشنودىشیخ طوسى رحمة الله مى نویسد: ابوموسى عیسى بن احمد بن عیسى بن المنصور گوید: روزى خدمت امام هادى علیه السلام مشرف شدم ، عرض كردم : اى آقاى من ! این مرد - یعنى متوكّل - مرا از خود دور گردانید و روزى مرا قطع كرده و از من ملول شده است . من علت آن را فقط به واسطه آن كه از ارادتم به خدمت شما و ملازمت من به شما آگاه شده نمى دانم . پس هرگاه از او خواهشى فرمایى كه او قبول كند تفضل فرما و آن خواهش را براى من قرار ده . فرمود: اى اباهاشم ! شكر كدام یك از نعمت هاى خدا را كه به تو عطا فرموده ، مى توانى به جاى آورى ؟ من سكوت كردم و ندانستم چه بگویم . امام علیه السلام خود فرمود: خدا به تو ایمان عطا كرد و به جهت آن بدنت را از آتش دوزخ بازداشت . خدا به تو صحت و عافیت عطا كرد و تو را بر اطاعت خود یارى فرمود. خدا به تو قناعت عطا كرد و بدین وسیله آبروى تو را حفظ نمود
حضرت فرمود: درست خواهد شد ان شاءالله .
چون شب فرارسید چند نفر از جانب متوكّل پى در پى به طلب من آمدند و مرا نزد متوكّل بردند. هنگامى كه نزدیك منزل متوكّل رسیدم ، دیدم فتح بن خاقان كنار در سرا ایستاده است . گفت : اى مرد! شب در منزل خود قرار نمى گیرى ، ما را به زحمت مى اندازى ؟ متوكّل به جهت طلب تو مرا به رنج و سختى افكنده است . من نزد متوكّل داخل شدم . او را بر فراش خود دیدم . گفت : اى ابوموسى ! آیا ما از تو غفلت مى كنیم یا تو ما را فراموش مى كنى و حقوق خود را یاد نمى آورى . الحال بگو چه در نزد ما داشتى ؟ گفتم : فلان صله و عطا و رزق فلانى و چند چیزى نام بردم .
متوكّل دستور داد: آنها را به چندین برابر به من بدهند. به فتح بن خاقان گفتم : آیا امام هادى علیه السلام به این جا آمده بود؟ گفت : نه . گفتم : آیا نامه اى براى متوكّل نوشته بود؟ گفت : نه . وقتى بیرون آمدم و از آن جا دور شدم ، فتح پشت سر من آمد و گفت : شك ندارم كه تو از امام هادى علیه السلام دعایى طلب كرده اى پس براى من نیز از او دعایى بخواه . وقتى خدمت آن حضرت رسیدم ، فرمود: اى ابوموسى ! هذا وجه الرّضا. این روز خشنودى و رضا است . گفتم : بلى به بركت تو اى سید من ! ولى به من گفتند: شما نزد او نرفتید و از او خواهش نفرمودید. فرمود: خداوند تعالى مى داند كه ما در مهمات فقط به او پناه مى بریم و در سختى ها و بلاها فقط بر او توكل مى كنیم . او ما را عادت داده كه هرگاه از او سؤال كنیم ، اجابت فرماید و بیم آن داریم كه اگر از حق تعالى عدول كنیم ، خدا نیز از ما عدول فرماید.(2) وقتى بیرون آمدم و از آن جا دور شدم ، فتح پشت سر من آمد و گفت : شك ندارم كه تو از امام هادى علیه السلام دعایى طلب كرده اى پس براى من نیز از او دعایى بخواه . وقتى خدمت آن حضرت رسیدم ، فرمود: اى ابوموسى ! هذا وجه الرّضا. این روز خشنودى و رضا است
پرداخت بدهى سنگینشیخ اربلى رحمة الله مى نویسد: روزى امام هادى علیه السلام از سامرّا جهت امر مهمى به طرف قریه اى رفت . مرد اعرابى به طلب آن حضرت به سامرّا آمد. گفتند: حضرت به فلان قریه رفته است . آن عرب به قصد آن حضرت به آن قریه رفت . چون به خدمت آن جناب رسید، حضرت از او پرسید: چه حاجت دارى ؟ گفت : من مرد عربى از متمسكین به ولایت جدّت حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام هستم . گرفتار بدهكارى سنگینى شده ام كه كسى جز تو آن را ادا نمى كند. فرمود: خوش باش و شاد باش . آنگاه مرد عرب در همان جا ماند، هنگامى كه صبح شد حضرت به او فرمود: من نیز حاجتى به تو دارم كه تو را به خدا قسم كه خلاف آن انجام ندهى . اعرابى گفت : مخالفت نمى كنم . آن حضرت به خط خود نامه اى نوشت و در آن اعتراف كرد كه به اعرابى بدهكار است و مقدار آن را در آن نامه تعیین كرده بود كه زیادتر از دینى كه او داشت و فرمود: این نامه را بگیر. وقتى من به سامرّا رسیدم ، نزد من بیا در آن هنگامى كه نزد من جماعتى از مردم باشند و این وجه را از من مطالبه نما و بر من تندى كن و تو را به خدا قسم كه خلاف این نكنى . عرب گفت : چنین كنم و نامه را گرفت . آنگاه كه حضرتش به سامرّا رسید، و نزد آن حضرت جماعت بسیارى از اصحاب خلیفه و غیرایشان حاضر شدند. مرد عرب آمد و آن نامه را بیرون آورد و بدهى خود را مطالبه كرد و همان گونه كه حضرت به او امر فرموده بود، رفتار كرد. حضرت به نرمى و ملایمت با او تكلم كرد و عذرخواهى نمود و وعده داد كه وفا خواهم كرد و تو را خوشحال خواهم ساخت . این خبر به متوكّل رسید. دستور داد كه سى هزار درهم به آن حضرت بپردازند. وقتى آن پول ها به آن حضرت رسید، گذاشت تا آن مرد آمد. فرمود: این مبلغ را بگیر و دین خود را ادا كن و مابقى آن را خرج اهل و عیال خود كن و ما را معذور دار. اعرابى گفت : یابن رسول الله ! به خدا سوگند! آرزوى من كمتر از یك سوم این مال بود، ولى الله اعلم حیث یجعل رسالته . آن مبلغ را گرفت و رفت(3).
پی نوشت ها: 1- بحارالانوار، ج 50، ص 129. 2- منتهى الآمال : ج 2، ص 370. 3- منتهى الآمال : ج 2، ص 363.
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منبع: چهره هاى درخشان سامرّاء ، حضرت امام هادى و امام عسكرى علیهماالسلام ؛ نوشته على ربانى خلخالى شنبه 7 آبان 1390برچسب:, :: 22:11 :: نويسنده : حسین
با گوشي تلفن همراه خود جهان را کنترل کنيد!
سيستم جديد AV Shadow با نصب بر روي تلفن هاي همراه به کاربر اين امکان را مي دهد تا با استفاده از گوشي خود تعداد زيادي از تجهيزات الکترونيکي را کنترل و خاموش و روشن کند. طي سال هاي اخير شرکت هاي فراواني در پي توليد سيستمي بوده اند که بتوان با اتصال آن به يک ابزار الکترونيکي به خصوص تلفن همراه، کنترل تمامي تجهيزات الکترونيکي از قبيل رايانه، تلويزيون و حتي در پارکينگ منازل را به عهده گرفت. شرکت Unity Lite به تازگي اعلام کرده که موفق به توليد چنين سيستمي شده است. اين سيستم با نام AV Shadow با نصب بر روي گوشي تلفن همراه بلک بري مي تواند به يک کنترل کننده جهاني تبديل شود. تجهيزات صوتي و تصويري متفاوتي از قبيل سيستم پخش بلو- ري و آي پادها را مي توان با استفاده از اين نرم افزار و در هر نقطه اي از جهان فعال ساخت. نمونه هاي تکميلي اين سيستم که به منظور باز و بسته کردن درهاي الکترونيکي و همچنين خاموش و روشن کردن رايانه ها مورد استفاده قرار خواهند گرفت، به زودي و با قيمت هاي 40 و 30 دلار در دسترس مصرف کنندگان قرار خواهند گرفت. شرکت توليد کننده اين سيستم کاربردي قصد دارد نمونه هاي آتي اين برنامه را منطبق با گوشي هاي آي فون طراحي و توليد کند. نمونه منطبق با گوشي بلک بري اين برنامه در حال حاضر با قيمت 100 دلار به فروش مي رسد.
منبع: کانون خانواده 229 جمعه 6 آبان 1390برچسب:, :: 10:22 :: نويسنده : حسین
دانش! چــرا و چگونـــه ؟!
جایگاه علم از منظر امام محمد تقى علیه السلام نهمین امام شیعه حضرت امام محمد تقى علیه السلام در كودكى عهده دار امر رهبری و امامت جامعه اسلامی شدند و در همان زمان دانش سرشار آن بزرگوار دوست و دشمن را به حیرت و شگفتى واداشت. مناظرات علمی آن حضرت با شخصیتهای بزرگ جهان اسلام و فتواهای دقیق ایشان در مسائل گوناگون علمی، در تاریخ پربار علم همچون خورشیدی تابان بر تارک مکتب پویای تشیع می درخشد.
اساسا از منظر حضرت جوادالأئمه علیه السلام علم و دانش یكى از مهمترین عوامل رسیدن به كمالات عالى دنیوى و اخروى به شمار می آید که همچون چراغی، روشنی بخش عقل و خرد او در پیمودن این مسیر دشوار می باشد چراکه فطرت حقیقت جوی بشر با جهل ناسازگارى دارد و بدون رشد فرهنگى و فكرى مناسب و آشنایى عمیق با حقایق، به هدف اصیل خویش نائل نخواهد آمد. در این زمینه حضرت امام جواد علیه السلام می فرمایند: از منظر پیشوای نهم، شایسته است كه یك مسلمان به علم و معرفت روى آورد و دوستان خویش را بر اساس دانش و بینش صحیح برگزیند و شخصیت اجتماعى خود را بر مبنای علم و معرفت شکل دهد، براى دیدار دیگران علم هدیه برد و آن را نُقل مجالس خود کند، علم و دانش را در سفر، مناسبترین همسفر و رفیق راه، و در تنهایى و غربت، بهترین مونس و همدم خود بداند، چرا كه علم، سرچشمه تمامی كمالات انسانی است
« عَلَیْكُمْ بِطَلَبِ الْعِلْمِ، فَإ نَّ طَلَبَهُ فَریضَةٌ وَالْبَحْثَ عَنْهُ نافِلَةٌ، وَ هُوَ صِلَةُ بَیْنَ الاْ خْوانِ، وَ دَلیلٌ عَلَى الْمُرُوَّةِ، وَ تُحْفَةٌ فِى الْمَجالِسِ، وَ صاحِبٌ فِى السَّفَرِ، وَ اءُنْسٌ فِى الْغُرْبَةِ » . ( حلیة الا برار، ج 4، ص 598)
بر شما باد به تحصیل علم، چراکه فراگیرى آن واجب و بحث پیرامون آن پرفائده است، علم وسیله نزدیکی به برادران، و نشانه مروّت و جوانمردى، وهدیه ای برای مجالس است و همراه انسان در مسافرت، و مونس او در تنهائى مى باشد. از منظر پیشوای نهم، شایسته است كه یك مسلمان به علم و معرفت روى آورد و دوستان خویش را بر اساس دانش و بینش صحیح برگزیند و شخصیت اجتماعى خود را بر مبنای علم و معرفت شکل دهد، براى دیدار دیگران علم هدیه برد و آن را نُقل مجالس خود کند، علم و دانش را در سفر، مناسبترین همسفر و رفیق راه، و در تنهایى و غربت، بهترین مونس و همدم خود بداند، چرا كه علم، سرچشمه تمامی كمالات انسانی است. حال اگر این علم با زیور تواضع و فروتنی آراسته شود، همچون اكسیری انسان را از هر مهلكه ای نجات خواهد داد؛ چنانکه حضرتش به این نکته اشاره می فرمایند: « خَفْضُ الْجَناحِ زینَةُالْعِلْمِ » ( كشف الغمّة فی معرفة الأئمه، ج 2، ص 47) تواضع و فروتنى زینت بخش علم و دانش است. اما آنچه که در اینجا توجه به آن ضروری می نماید دقت در سلامت و درستی مسیری است که انسان به منظور کسب علم و معرفت در آن قدم برمی دارد، تا در دام اندیشه های باطلی که تناسبی با حق وحقیقت ندارند گرفتار نیاید. براین اساس زیبنده است كه یک فرد مسلمان، تمایلات خویش و اندیشه های گوناگون را بر اساس معیارهای حق بسنجد و در روشن نمودن مسیر خود از مشعل عقل و خرد که در آموزه های غنی اسلام مورد توجه خاصی قرار گرفته است، بهره گیرد. امام جواد علیه السلام در این زمینه رهنمود راهگشایى براى همگان دارند. آن گرامى مىفرمایند: « مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیس » . (تحف العقول، ص 456) هر عملى وبال صاحب خویش است، مگر كسى كه به دانش خود عمل نماید
هر كس به گفتار گویندهاى گوش فرا دهد، او را پرستش كرده است، اگرگوینده از خدا مىگوید، شنونده خدا را عبادت كرده و اگر از شیطان بگوید، شنونده نیز به پرستش شیطان پرداخته است.
باشد که با تأسی به آن امام همام، خود را به این خصلت زیباى انسانى بیاراییم و كسب معرفت و دانش را سرلوحه برنامه زندگى خویش در عرصه های گوناگون فردی و اجتماعی قرار دهیم، و با کنار زدن پرده های جهل و نادانی از ظلمت و تاریکی قدم در وادی نور و روشنایی بگذاریم و با عمل به آنچه آموخته ایم سعادت هر دو سرا را به دست بیاوریم. چراکه هرچند دانایان با آنانكه نمى دانند برابر نیستند اما همانطور که در كلام جاودانه اولین معلم بشریت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفى صلى الله علیه و آله مورد تأکید قرار گرفته است:« كُلُّ عِلْمٍ وَبَالٌ عَلَى صَاحِبِهِ إِلَّا مَنْ عَمِلَ بِهِ » .(بحارالانوار،ج 2، ص 38) هر عملى وبال صاحب خویش است، مگر كسى كه به دانش خود عمل نماید. ابوالفضل صالح صدر بخش عترت و سیره تبیان جمعه 6 آبان 1390برچسب:, :: 9:58 :: نويسنده : حسین
پیامک های تسلیت شهادت امام جواد علیه السلام
تابوتی از نور به آسمان کاظمین نزدیک میشد و زمان، زمان وداع عالم خاک با فرزند افلاک بود؛ آری! کاظمین منتظر است با آغوشی گشوده تا جوانترین ستاره دنبال دار امامت را از خاک تا افلاک دنبال کند و این حالتِ محزون خاک است که ملائک را به زاری نشانده. و اینک مائیم و ستارههای سوخته ای که همچو داغی بر آلالههای جوانِ دشت، ریخته اند...
آتش زند به قلب همه، سوز داغ تو شد در اشک اهل ولا، چلچراغ تو اى یادگار فاطمه، اى حجت نهم گیرد زلال اشک من امشب سراغ تو
****** شهادت مظلومانه باب المراد جواد الائمه را به حضرت رضا علیه السلام و تمامی شیعیان و دوستداران آن حضرت تسلیت عرض می نمایم. ***
امام محمد تقی علیه السلام: آشكار كردن چیزى پیش از استوار شدن، مایه تباهى آن است.
مظلوم تر از جواد"ع"بغداد نداشت آن مظهر داد ، تاب بیداد نداشت می خواست که فریاد کند تشنه لبم از سوز عطش طاقت فریاد نداشت ای جوانترین حجت خدا! تا همیشه ی روزگار، با یاد غم تو، پا به پای امام عصر (عج)، خون خواهم گریست...
نور نهم ز اوصیا، جلوه جان اولیا روح به پیکر رضا ، عطر گل خدا جواد با لب تشنه وای من ، جان به لبت رسیده بود داشت حریم حجره ات ، غربت کربلا جواد
*************** حضرت جوادالأئمه علیه السلام: دیدار برادران مایه سلامتى و رشد عقل است ؛ اگرچه بسیار اندك باشد .
ای باب المراد! رفتی و حال کجاست دستان تسلی بخش، تا مرهم زخمهای «هادی»ات باشند؟بعد از تو چه کند «علی» در محاصره «معتصم»ها؟ ....
از من گرفته همسر من خورد و خواب را زهر جفا ز جان و دلم برده تاب را واى از عناد دختر مامون که از جفا مسموم کرد زاده ى ختمى ماب را
***** امام جوادعلیه السلام: هركه از خدا قطع امید كند و به غیر او پناهنده شود،خداوند او را به همان شخص وامیگذارد.
یابن الرضا! بالرضا المرتضی، اشفع لنا عندالله
آن روز، بغداد بود و نُهمین خورشید ولایت که غریبانه به همجواری «جد» غریبش میرفت؛ به همجواری کسی که تلخی خاطره هایش را زندان های هارون، همواره به یاد میآورن...! برون حجره همه پایکوب و دست افشان درون حجره یکی بود، دست و پا می زد ایستاده بود و جوادالائمه جان می داد ز او بپرس که زخم زبان چرا می زد؟!
حضرت جواد علیه السلام: عزّت مؤ من در بى نیازى او به دیگران است .
شهادت جانسوز نهمین اختر امامت و ولایت ، بر تمام شیعیان جهان تسلیت باد.
فرآوری: امین
بخش عترت و سیره تبیان سه شنبه 3 آبان 1390برچسب:, :: 6:37 :: نويسنده : حسین
تنها حیوانی که درد و سرطان ندارد + عکس
دانشمندان با تحقیق روی ژنهای موش کور درصدد مبارزه با درد و سرطان هستند.
فان پاتوق جمعه 29 مهر 1390برچسب:, :: 10:7 :: نويسنده : حسین
اس ام اس سرکاری و جوک جدیداس ام اس خنده دار غضنفر داشته میرفته خونه خونه شون هیشکی نبوده میره رو پیغام گیر ! . . . میدونید تفاوت بحرین و استقلال چی بود؟ بحرین ده نفره شیش تایی شد،استقلال یازده نفره ! ) . . . اس ام اس جوک جدید یادش بخیر ! یه روزی آدما به جای شماره به هم دل می دادن ! . . . پیامک خنده دار جدید رفتم تو سرچ گوگل تایپ کردم "زن چه میخواهد؟" گوگل بعد از ۲۰ دقیقه پاسخ داد "ما همچنان در حال جستجو ایم !" . . . میدونی وحشتناک ترین چیز توی دنیا چیه؟ این که از یک کابوس وحشتناک از جا بپری و ببینی زندگیت از اون کابوس وحشتناک تره ! . . . متن خنده دار جوک خنده دار هر زنی ممکنه واسه همسرش ملکه نباشه اما هر دختری واسه پدرش پرنسسه ! . . . اس ام اس خنده دار آبان ماه ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند بچه ها درس نخوانیدکه لیسانس ها بیکارند ! . . . . خدا شانس بده چیست !؟ عبارتی که معمولا خانومها برای بیان حسادت خود نسبت به خانوم دیگری که به موقعیت خوبی دست یافته (معمولا شوهر) استفاده میکنند ! . . . سلامتی نوشابه که خانواده داره و خیلی ها ندارن ! . . . . . توصیه به پدران و مادران گرامی : وقتی بچه تون اومد خونه عطر زده بود آدامس هم مجویید هیچوقت ازش نپرسین : "سیگار کشیدی!؟" مستقیم بزنین زیر گوشش ! . . . بعد از نامزدی دختر به پسر: دیگه حق نداری به بقیه دخترا نگاه کنیا...الان دیگه تعهد داری پسر: جان؟! منظورت چیه ؟ وقتی آدم تو رژیمه دلیل نمیشه به منو ( Menu ) نگاه نکنه ! . . . شعار بزرگ ژاپنیها: اگر یک نفر می تواند کاری را انجام دهد, تو هم می توانی آن را انجام دهی. اگر هیچ کس نمی تواند کاری را انجام دهد, تو باید آن را انجام دهی. نسخه ایرنی این شعار: اگر کسی می تواند کاری را انجام دهد, اجازه بده آن را انجام دهد. اگر کسی نمی تواند کاری را انجام دهد, چرا ما وقتمان را برای آن تلف کنیم؟! . . . ۳سال طول می کشه تا انسان حرف زدن را یاد بگیره اما یک عمر طول می کشه تا یاد بگیره چطور حرف مفت نزنه ! . . . قبل ازدواج باید دوست دخترت رو از خانواده مخفی کنی بعد ازدواج از زنت ! . . . . نمیخوام پز بدم تحقیرتون کنم سرکوفت بزنم مایهدار بازی دربیارم و اینا ... ولی جاتون خالی الان یه نیمرو خوردم با نون سنکگ ۲ رو خشخاشی ! . . . آقای داماد چه کاره هستن؟ توی شرکت پاکسان کار میکنن اونجا کارشون چیه دقیقا به سلامت خانواده می اندیشن! . . . . این اس ام اس نیست ! کی میگه جنس مردا خرابه ؟ زن با عصبانیت پای تلفن : "این موقع شب کدوم گوری هستی تو؟!" مرد : "عزیزم ، اون فروشگاه طلافروشی رو یادته که از یه انگشتر الماس نشان ش خوشت اومده بود و گفتی برات بخرم اما من اون روز پول نداشتم ولی بهت گفتم که روزی حتما این انگشتر مال تو میشه عزیزم...؟! " زن با صدای ملایم و خوشحالی بسیار : " بله عشقم..." مرد : "من تو رستوران بغل دستیش دارم شام میخورم!"
نیازروز جمعه 29 مهر 1390برچسب:, :: 8:42 :: نويسنده : حسین
سوره ای با فضلیت برای اموات!
خواندن سورههایی از قرآن در حالت احتضار مانند سورههای؛ یس، صافات، احزاب، آیة الكرسی، آیه 54 سوره اعراف، و سه آیه آخر سوره بقره در روایات توصیه شده است
قرآن خواندن برای امواتپس از مرگ انسان، بر اطرافیان و دیگر مؤمنان اعمالی واجب است؛ مانند غسل، کفن، نماز و دفن و واجباتی که از میت قضاء شده بود که باید هرچه زودتر انجام پذیرد. اما انجام برخی اعمال برای اموات مستحب می باشد، که از جمله آنها صدقه دادن، دعا کردن و خواندن قرآن است. در خصوص اثبات استحباب قرائت قرآن برای اموات دو نوع دلیل می توان بیان کرد: نوع اول روایاتی که به صورت کلی بیان می کند به یاد اموات و گذشتگان باشید و آنها از کارهای نیک شما بهره می برند؛ و روشن است که قرائت قرآن یکی از کارهای نیک و پسندیده است. در این مورد روایاتی وجود دارد که به بعضی اشاره می شود: 1. از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «مردگانتان را که در قبرها آرمیده اند از یاد نبرید. مردگان شما امید احسان شما را دارند. مردگان شما زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. آنها خود، قدرت انجام کاری را ندارند، شما صدقه و دعائی به آنها هدیه کنید.»[1] 2. حضرت امام صادق(علیه السلام ) می فرمایند: «مرده به خاطر طلب رحمت و آمرزشی که برای او می شود شادمان می گردد، همان گونه که زنده بوسیله هدیه ای که به او می دهند، خوشحال می گردد.»[2] دسته دوم روایاتی است که آثار قرائت قرآن برای اموات را بیان می کند؛ مانند این روایت: حضرت امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «هر کس قبر مؤمنی را زیارت کند و در کنار آن هفت مرتبه إنّا انزلناه بخواند، خداوند او را با صاحب قبر می آمرزد.[3]» میتوان گفت: سورههای؛ فاتحه، یس، صافات، تبارک، احزاب، آیة الکرسی، هفت مرتبه اناانزلناه ... را می توان خواند و ثوابش را به اهل قبور اهداء کرد
اهل قبور نیازمند به استغفار و طلب رحمت و اهداء ثواب هستند. در همین زمینه امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «ثوابی که پس ازمرگ به انسان میرسد سه چیز است؛ 1. صدقه جاریه... 2. راه و رسم صحیحی که شخص در حال حیات بدان عمل میکرد و به گونهای بوده که الگو برای دیگران میشد 3. فرزندی شایسته که برای او طلب مغفرت کند، و موجبات آمرزش پدر را فرهم سازد.»[4] در جای دیگر میفرماید: «همان گونه که زندگان با هدایا، شاد میشوند اهل قبور و برزخیان نیز با ترحم و استغفار که نسبت به آنان میشود؛ شاد میگردند.»[5]
بنابر این اهداء ثواب و طلب مغفرت برای اهل قبور نافع است و از طریق اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ توصیه شده است.
کارهایی که برای میت نافع استخواندن سورههایی از قرآن در حالت احتضار مانند سورههای؛ یس، صافات، احزاب، آیة الکرسی، آیه 54 سوره اعراف، و سه آیه آخر سوره بقره در روایات توصیه شده است.[6] همچنین در شب اول قبر؛ مستحب است دو رکعت نماز وحشت خوانده شود که در رکعت اول بعد از سوره حمد، یک مرتبه آیة الکرسی و در رکعت دوم، بعد از سوره «حمد»، 10 مرتبه سوره «انا انزلنا» خوانده شود. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: سوره «تبارک» بالای سر قبر میت خوانده شود تا موجب رفع عذاب قبر از او گردد.[7] مرحوم نوری در مستدرک الوسائل باب اموات، از سید بن طاوس در مصباح الزائد نقل کرده و فرمود: طریق زیارت میت این است که رو به قبله و دست بر قبر نهاده و بگو: «اللّهم ارحم غربته وصل وَحْدَته... ثمَّ اقر "أنا انزلناه فی لیلة القدر" سبع مرّات» پروردگارا! بر غربت او ترحم نما و تنهایی او را به مقام جمع خودت ارتباط بده و موجبات انس را بر وحشت او قرار بده و ترس او را تبدیل به ایمنی گردان و از رحمت خود برای او رحمتی بفرست که از رحمت غیر تو بینیاز گردد و او را به کسی که او دوست داشت و در تحت ولایت او (ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ ) بود؛ ملحق گردان! و سپس سوره مبارکه «انا انزلناه» راهفت مرتبه بخوان.[8] در نتیجه میتوان گفت: سورههای؛ فاتحه، یس، صافات، تبارک، احزاب، آیة الکرسی، هفت مرتبه اناانزلناه... را می توان خواند و ثوابش را به اهل قبور اهداء کرد.
خواندن قرآن برای اموات دیگران و دریافت پولافرادی که به سفارش دیگران ختم قرآن برای اموات می کنند و از این بابت پول دریافت می کنند، آیا این عمل شرعاً صحیح است؟ آیا صرف قرائت قرآن و به این صورت که هر دو روز یک ختم قرآن بکنند اشکالی ندارد؟ دریافت پول و مزد بابت خواندن قرآن اشکالی ندارد[9] و به تلاوت و قرائت قرآن در روایات فراوان سفارش شده است. تلاوت قرآن غیر از این که برای قاری بسیار ارزش و ثواب دارد برای پدر و مادر و معلم او نیز مؤثر است. پیامبر(صلی الله علیه و آله ) فرمود: "هرگاه معلم به دانش آموز بسم الله الرحمن الرحیم بیآموزد خداوند برای او و پدر و مادر و معلمش برائت از آتش جهنم را امضا می کند."[10] امام صادق(علیه السلام ) فرمود: "پیامبر(صلی الله علیه و آله) در وصیتش به امام علی(علیه السلام ) فرمود: "بر تو باد به تلاوت کردن قرآن در هر حالی."[11] تلاوت کردن زیاد و ختم قرآن به صورت پی در پی مطلوب است. امام سجاد(علیه السلام ) فرمود: "شروع به قرآن و ختم آن و شروع دوباره و ختم آن و .... از افضل اعمال است".[12] امام حسین(علیه السلام) فرمود: "ختم قرآن در یک شب باعث صلوات و درود ملائکه و ختم آن در روز باعث صلوات و درود ملائکه حافظ انسان می باشد. نیز دعای او مستحاب است و برای او بهتر است از این که بین زمین تا آسمان مال داشته باشد."[13] اهدای ثواب قرائت قرآن به پیامبر و ائمه و به مؤمنان (چه زنده و چه مرده) مستحب است:علی بن مغیره می گوید:به امام کاظم گفتم:پدرم در یک ماه رمضان گاهی تا چهل ختم قرآن داشت. نیز مانند او عمل کرده ام. و وقتی که عید فطر می شود ثواب آن ها را به پیامبر و امامان اهدا می کنم. حضرت فرمود:در روز قیامت تو با آنان خواهی بود
کثرت تلاوت قرآن مطلوب است ولی عجله کردن در تلاوت و با سرعت زیاد خواند کراهت دارد. بهتر است قرآن را با ترتیل بخوانیم.[14] این همه ثواب برای تلاوت قرآن و برای قاری قرآن در صورتی است که به قرآن و به حلال و حرام آن معتقد باشد و قرآن را وسیله کسب رزق و و آبروی خود قرار ندهد.
امام صادق(علیه السلام ) فرمود:"قاریان قرآن بر سه دسته اند:
1- قاری که با تلاوت قرآن بر مردم فخر فروشی می کند. او اهل آتش است. 2- قاری که قرآن را خوب می خواند ولی به آن عمل نمی کند و حدود قرآن را ضایع می گرداند. او نیز اهل آتش است. 3- قاری که به حلال و حرام قرآن عمل می کند و به آن ایمان دارد. خداوند او را ازفتنه های گمراه کننده نجات می دهد و اهل بهشت خواهد بود و در روز قیامت از دیگران شفاعت خواهد کرد."[15] امام صادق(علیه السلام) از پدران گرامیش نقل می کند: "من قرء القرآن یأکل به الناس جاء یوم القیامه و وجهه عظم لا لحم فیه؛[16] هر کس قرآن بخواند و با آن بخواهد سر مردم کلاه بگذارد (مال مردم را بخورد) در روز قیامت وارد محشر می شود در حالی که هیچ گوشتی بر صورت ندارد." اهدای ثواب قرائت قرآن به پیامبر و ائمه و به مؤمنان(چه زنده و چه مرده) مستحب است: علی بن مغیره می گوید: به امام کاظم گفتم: پدرم در یک ماه رمضان گاهی تا چهل ختم قرآن داشت. نیز مانند او عمل کرده ام. و وقتی که عید فطر می شود ثواب آنها را به پیامبر و امامان اهدا می کنم. حضرت فرمود: در روز قیامت تو با آنان خواهی بود.[17]
پی نوشت ها : [1] یزدی، شیخ حسن بن علی، انوار الهدایة، ص 115، چاپخانه نعمان، نجف. [2] محجة البیضاء، ج 8، ص 292, [3] مجلسی، محمدباقر ، بحار الأنوار، ج 82، ص 169، از منشورات چاپخانه اسلامیه، تهران. [4] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء تراث العربی، 1412 هـ ، ج 6، ص 293. [5] طاهری، سیری پس از مرگ، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، قم، 1376، ص 326، نقل شده از: محجة البیضاء، ج 8، ص 292. [6] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، قم، انتشارات اسوه، چاپ سوم، 1375ش، ج 3، ص 125 ـ 126؛ ر.ک: به توضیح المسائل، بخش اموات. [7] اقبال اعمال، ص 651، نقل شده از سیری در جهان پس از مرگ، همان، ص 300. [8] به نقل از سیری در جهان پس از مرگ، همان، ص 326. [9] آیت الله فاضل، جامع المسائل، ج 1، ص 632. [10] وسائل الشیعه، ج 3، ص 826. [11] همان، ص 839. [12] همان، ص 840. [13] همان، ص 841. [14] همان، ص 856. [15] همان، ص 837. [16] همان. [17] همان، ص 864 فرآوری : محمدی
بخش قرآن تبیان
منابع : اندیشه قم سایت جواب اسلام پدیا جمعه 29 مهر 1390برچسب:, :: 8:9 :: نويسنده : حسین
راز سلامت جسمی از دید ائمه اطهار(علیهم السلام)
با وجود رضایت به آنچه خدا خواسته و تسلیم در برابر مقدرات او باید از راه هایی که خود او پیش روی ما قرار داده است، استفاده لازم را ببریم. استفاده از دانش و تجربه های بشری همراه با درخواست از خدا و توسل به اولیایش از جمله مهم ترین راه های حفظ سلامت و شفا یافتن از مریضی است . در این نوشتار موضوع ”راز سلامت جسمی” را مورد بررسی قرار می دهیم، با این رویکرد که امامان و پیامبران، راز سلامت جسمی را می دانستند و حتی بسیاری از شفا دادن آنان از این طریق بوده، با این وجود چرا همه راه های درمان بیماری ها را بیان نکرده اند.
این مطلب را باید در چند مرحله، بررسی نمود: . آیا انسان ها می توانند همواره و تا بی نهایت، در سلامت جسمی زندگی نمایند؟ . آیا پیامبران برای درمان بیماری های جسمی مبعوث شده اند؟ . آیا انسان ها باید به دنبال سلامت خود باشند یا خیر؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ، راه آن چیست؟ . آیا اصولاً، فایده ای برای بیماری و از دست دادن سلامت نیز متصور است؟ به همین ترتیب، به مطالعه موارد فوق می پردازیم: - در نظام هستی، چنین مقرر شده است که چند صباحی در این دنیا به سر برده، و سپس با ترک آن، روانه جهانی شویم که فنا و نابودی و بیماری در آن جایگاهی ندارد. بنابراین، از مرگ که پلی میان دنیا و آخرت است؛ گریزی نیست و هر فردی باید طعم آن را بچشد[1] و حتی پیامبران الهی نیز باید در برابر این قانون الهی تسلیم باشند.[2] آن زندگی ایده آلی که در آن، اثری از بیماری و فقر و ترس نباشد، مخصوص جهان آخرت بوده و هرگونه تلاش برای مشابه سازی آن در این دنیا، با شکست روبرو خواهد شد! اکنون می توان برای مرگ، دو حالت را تصور نمود که در یکی از آنها، اشخاص، بدون هیچ نشانه و هشدار و در موقعیتی که در سلامت کامل هستند، پیک اجل به سراغشان آمده و به ناگاه روح را از بدنشان جدا سازد، چنانچه اکنون نیز در برخی موارد، چنین وضعیتی را مشاهده می نماییم. حالت دیگر، آن است که مرگ به صورت غیر منتظره نباشد، بلکه با هشدارهایی از قبل بوده که انسان های عاقل، تا حدودی بتوانند خود را برای آن آماده سازند. تأثیر دارو و درمان های مختلف نیز با اذن و اجازه پروردگار است و بر همین اساس، نباید از عنصر معنوی درمان؛ یعنی ارتباط با خدا و درخواست سلامت از او غافل ماند، چون او می تواند همان گونه که بیماری و درمان آن را آفریده؛ تأثیر داروها را کم و زیاد نماید و حتی داروهای ویژه ای
نقل شده است در زمان ابراهیم(علیه السلام)، مرگ انسان ها، تنها با شیوه اول انجام می پذیرفت و مردم به ناگاه و بدون علت قبلی، جان می سپردند. ابراهیم(علیه السلام) از خداوند درخواست نمود که نشانه ای برای مرگ وجود داشته باشد که هم موجب اجر و پاداش فردی شود که قرار است بمیرد، و هم تحمل مرگ برای بستگان او، آسان تر باشد!، خداوند، در پاسخ ایشان، دردها و بیماری ها را نازل نمود.[3]
و این گونه است که هر چه بر عمر انسان افزوده می شود، توانایی های جسمی او کاهش یافته[4] و تا جایی پیش می رود که به مرحله ”أرذل العمر” و یا پست ترین مراحل زندگی رسیده و گاهی، تمام دانش و هوش خود را نیز از دست می دهد.[5] افراد با ایمان نیز (همانند دیگر افراد) به هر بیماری دچار شده و بر اثر آن از دنیا می روند، اما (از طرفی، خود موجب آسیب رساندن به سلامتشان نخواهند شد و به عنوان نمونه)، خودکشی نخواهند نمود.[6] اما آیا آنچه گفته شد، بدان معنا است که نباید به سلامت جسم خود اهمیت داده و نباید جهت برطرف نمودن بیماری ها بکوشیم؟! مطمئنا، چنین رویکردی صحیح نیست. مولا علی (علیه السلام)، از خداوند می خواهد که اعضا و جوارح او را در راستای انجام وظایف الهی، قدرتمند و قوی سازد[7] و این ممکن نیست مگر با سلامت جسم. بنابراین؛ با وجود رضایت به آنچه خدا خواسته و تسلیم در برابر مقدرات او باید از راه هایی که خود او پیش روی ما قرار داده است، استفاده لازم را ببریم. استفاده از دانش و تجربه های بشری همراه با درخواست از خدا و توسل به اولیایش از جمله مهم ترین راه های حفظ سلامت و شفا یافتن از مریضی است.[8] - پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: ”به دنبال درمان بیماری های خود باشید؛ زیرا خداوند، هیچ بیماری و مرضی را نیافریده مگر آن که در کنار آن، درمانش را نیز آفریده است، جز مرگ که درمانی برای آن نیست”.[9] در این راستا، امام صادق (علیه السلام) نیز می فرمایند: ”با در نظر داشتن این که شفا دهنده اصلی، خداست، می توانید به پزشک یهودی و یا مسیحی (و به عبارتی، غیر مسلمان) نیز مراجعه نمایید”.[10] روایات موجود در این زمینه، به اندازه ای است که این مختصر، گنجایش بیان تمام آنان را ندارد، اما نتیجه ای که از این روایات می توان گرفت، آن است که خداوند، تلاش انسان ها را در راه پیشرفت علم پزشکی مورد تأیید خود قرار می دهد و همان گونه که نباید در خانه نشسته و بدون هیچ تلاشی، در انتظار رزق و روزی از غیب باشیم، نمی توانیم انتظار داشته باشیم که سلامت خود را بدون طی روند درمانی و تنها از راه های غیر متعارف به دست آوریم. در همین راستا، اگر به روایاتی برخورد می نماییم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) و دیگر معصومان (علیه السلام)، توصیه هایی از قبیل خودداری از پرخوری،[11] تحمل بیماری های کوچک در حد توان،[12] خودداری از قرار گرفتن در مقابل بادهای پاییزی،[13] پرهیز[14] و ده ها و صدها دستور دیگر ارائه فرموده اند، باید بدانیم که قریب به اتفاق چنین توصیه هایی، بر اساس معیارهای پزشکی و دانش بشری بوده است؛ چون در میان این رهنمودها، به سفارش مهم دیگری هم برخورد می نماییم که: اگر شخصی، درد خود را از پزشک معالج خود مخفی نگاه دارد، نمی تواند انتظار شفا و درمان را داشته باشد.[15] -توجه به این نکته نیز ضروری است که تأثیر دارو و درمان های مختلف نیز با اذن و اجازه پروردگار است و بر همین اساس، نباید از عنصر معنوی درمان؛ یعنی ارتباط با خدا و درخواست سلامت از او غافل ماند، چون او می تواند همان گونه که بیماری و درمان آن را آفریده؛ تأثیر داروها را کم و زیاد نماید و حتی داروهای ویژه ای؛ همانند تربت امام حسین (علیه السلام) برای مقربان درگاه خود نیز در نظر بگیرد، در حالی که همان دارو، نسبت به دیگران هیچ تأثیری ندارد.[16] -باید دانست که، این گونه نیست که بیماری ها، خالی از فایده باشند، بلکه علاوه بر هشیار نمودن انسان نسبت به فانی بودن دنیا، فواید دیگری را نیز در پی خواهند داشت، از جمله این که: الف. برای افراد با ایمان، نوعی کفاره به شمار می آید که آنان را از عذاب دوزخ وا می رهاند.[17] ب. برای افرادی که به هر دلیل، موفق به انجام عبادات مستحب نمی شوند، بیماری ها، نقشی جایگزین ایفا می نمایند، به نحوی که طبق برخی روایات، ثواب یک شب که انسان به دلیل بیماری و یا درد خوابش نبرد، از ثواب عبادت یک سال برتر است.[18] با دانستن این که مقاومت در برابر مرگ، امکان پذیر نیست، اما باید به دنبال سلامت در طول مدت زندگی بود، که راه رسیدن به آن هم؛ طبق آموزه های دینی؛ عمل به یافته های پزشکی به همراه ارتباط معنوی با خداوند است و نباید به دنبال یافتن فرمول های اسرار آمیز دیگری باشیم
ج. انسانی که هیچ گاه بیمار نشود، سر به طغیان بر می دارد و خداوند چنین صحت و سلامتی را که همراه با طغیان باشد، دوست نمی دارد.[19]
د. بیماری افراد، موجب آن می شود که افرادی به عیادت او بیایند و چنین رفت و آمدی، علاوه بر تحکیم روابط سالم اجتماعی، پاداش بسیاری را برای عیادت کنندگان او نیز به دنبال خواهد داشت.[20] هـ. خداوند نخواسته که تمام نیازهای هر انسان، از طریق فعالیت های خود او به دست آید، بلکه چرخه اقتصادی میان افراد بشر، از فعالیت های متفاوت، توسط افراد مختلفی به دست می آید که مورد نیاز همه بوده و آنان را به هم پیوند می زند. وجود انواع بیماری ها؛ هرچند در نگاه اول، ناراحت کننده به نظر می آید، اما در نگاهی کلی، موجب تکامل دانش بشری شده و همانند دانش های دیگر، آنانی که با تلاش و فعالیت خود، به اطلاعاتی در زمینه سلامت دست می یابند، می توانند ضمن کمک به دیگران، از این راه، امرار معاش نمایند. پزشکان، پرستاران، سایر کارکنان اداری و درمانی بیمارستان ها و مراکز مشابه، افراد شاغل در صنعت داروسازی و دیگر صنایع مرتبط با علم پزشکی و …، از افرادی هستند که با تلاش در راستای سلامت انسان ها، قسمت بزرگی از این چرخه اقتصادی را تشکیل می دهند. جمع بندی نهایی ما آن است که با دانستن این که مقاومت در برابر مرگ، امکان پذیر نیست، اما باید به دنبال سلامت در طول مدت زندگی بود، که راه رسیدن به آن هم؛ طبق آموزه های دینی؛ عمل به یافته های پزشکی به همراه ارتباط معنوی با خداوند است و نباید به دنبال یافتن فرمول های اسرار آمیز دیگری باشیم.
پی نوشت ها : [1]. آل عمران، 185؛ انبیاء 35؛ عنکبوت 57 و …، ”کل نفس ذائقة الموت”. [2]. زمر، 30، ”انک میت و انهم میتون”. [3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 3، ص 111، ح 1 و 2، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 هـ ش. [4]. یس، 68، ”و من نعمره ننکسه فی الخلق أ فلا یعقلون”. [5]. نحل، 70؛ حج 5، ”و منکم من یرد إلی أرذل العمر لکیلا یعلم من بعد علم شیئا”. [6]. کافی، ج 3، ص 112، روایت 8. [7]. ”قوّ علی خدمتک جوارحی”، بخشی از دعای کمیل. [8]. در این ارتباط، مطالعه پاسخ های 83 (سایت: 1012) و 84 (سایت: 2378) نیز توصیه می شود. [9]. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 16، ص 436، ح 20475، مؤسسة آل البیت، قم، 1408 ق. [10]. همان، ص 437، ح 20477. [11]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 63، ص 338، ح 35، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق. [12]. آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، ص 483، ح11153، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366 ش. [13]. همان، ح 11158. [14]. همان، ح 11171. [15]. همان، ح 11165. [16]. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 14، ص 522، ح 19737. [17]. همان، ج 2، ص 398، ح 2455. [18]. همان، ص399، ح 2456. [19]. کافی، ج 3، ص 114، ح 8. [20]. ر.ک: وسائل الشیعة، ج 2، ص 414، باب 10.
گروه دین تبیان
منبع : اسلام پدیا دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:, :: 22:51 :: نويسنده : حسین
پیر زنی در چین بچه ای سنگی به دنیا آورد
مرسی دات کام این پیرزن 92 ساله که قریب به ۶۰ سال پیش باردار بوده است دچار سقط جنین می شود. وی که آن زمان توانایی پرداخت هزینه ی درمان را نداشته است از خارج کردن جنین مرده منصرف می شود . لذا جسد سالها در رحم این زن باقی می ماند و پس از مدتی لایه ای آهکی دور جنین را احاطه می کند و تبدیل به یک توده ی سنگی می شود.به تازگی پزشکان با عمل جراحی جنین سنگی را از شکم این زن خارج کرده اند.
جمعه 22 مهر 1390برچسب:, :: 21:56 :: نويسنده : حسین
جمعه 22 مهر 1390برچسب:, :: 8:19 :: نويسنده : حسین
جمعه 22 مهر 1390برچسب:, :: 7:7 :: نويسنده : حسین
چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:, :: 6:3 :: نويسنده : حسین
جمعه 15 مهر 1390برچسب:, :: 17:29 :: نويسنده : حسین
ارم نیوز : یک دختر آمریکایی با 69 سانتی متر قد و با 22 سال سن، توانست رکورد کوچکترین زن جهان گینس را از آن خود کند.
ادامه مطلب ... جمعه 8 مهر 1390برچسب:, :: 9:6 :: نويسنده : حسین
عوامل پیروزی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
یکی از سؤالاتی که در زمینه مهدویت همیشه مطرح بوده،این است که آیا امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در گسترش اسلام و تعامل با سایر ادیان از گزینه اجبار استفاده می کند؟ آنچه در روایات درباره شیوه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در نوع برخورد با ادیان مختلف و مردم جهان وارد شده است، بیانگر آن است که امام ابتدا، مردم را به سوی حق دعوت می كند و قبل از آغاز هر جنگی، به معرفی دین حق برای دشمنان می پردازد و فرصت انتخاب میان حق و باطل را به آنان می دهد و تنها بعد از اتمام حجت بر دشمنان، از قدرت شمشیر استفاده می كند. عملكرد امام، یعنی رفتار قاطعانه و قدرت شمشیر حضرت، می تواند یكی از عواملی باشد كه در پیاده كردن اسلام در جهان، نقش مهمی را ایفا کند، ولی عوامل دیگری مانند آمادگی جهانی، سلاح مدرن، سلاح علم، انتخاب كارگزاران لایق، رعب و وحشت و ... نیز نقش عمده ای خواهد داشت. اداره جهان نیاز به کارگزارن و وزیران لایقی دارد، از این رو امام استانداران و وزیرانی را بر نقاط مختلف جهان می گمارد كه جز به مصالح اسلام و رضایت خدا به چیزی نمی اندیشند. طبیعی است كشوری كه كارگزارانش از چنین خصوصیت برجسته ای برخوردار باشند، بر تمام دشواری ها پیروز می شود؛ به گونه ای كه زندگان آرزوی زندگی دوباره مردگان را می نمایند
آمادگی جهانییکی از عوامل پیروزی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، آمادگی جهان است. وقتی جهان، حالت پذیرش برای حكومت جهانی پیدا كرد و انسانِ جنگ زده، صلح طلب شد؛ پیروزی انقلاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تحقق می پذیرد. در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: «حكومت جهانی و رهبری واحد تحقق پیدا نمی كند، مگر روزی كه در یك جنگ ویران كننده، دو سوم بشر نابود شوند».(1) جنگی ویران کننده که طبق روایات اتفاق خواهد افتاد، انسانِ جنگ زده را به دنبال آب حیات صلح و آرامش می کشاند و در نتیجه زمینه برای پذیرش جهانی آماده می شود.
كارگزاران و وزیران لایقاداره جهان نیاز به کارگزارن و وزیران لایقی دارد، از این رو امام استانداران و وزیرانی را بر نقاط مختلف جهان می گمارد كه جز به مصالح اسلام و رضایت خدا به چیزی نمی اندیشند. طبیعی است كشوری كه كارگزارانش از چنین خصوصیت برجسته ای برخوردار باشند، بر تمام دشواری ها پیروز می شود؛ به گونه ای كه زندگان آرزوی زندگی دوباره مردگان را می نمایند.(2)
سلاح علم و دانشروایات بیانگر آن هستند که امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با قدرت علمی، مغزها را متوجه خود می كند و جهان علم به او ایمان می آوردند. امام صادق علیه السلام به این مسئله چنین اشاره کرده است: « تا زمان انقلاب مهدی علم و دانش تا چهار كلمه ترقی می كند، اما در عصر مهدی به اندازه هفتاد و چهار كلمه ترقی خواهد كرد».(3)
سلاح برتر و مدرنبعضی از روایات از سلاح برتر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سخن به میان آورده اند که جهان را به تسلیم در خواهد آورد. سلاح ایمان و آلات مدرن جنگی، نقش عظیمی در پیروزی حضرت دارد.(4) منصور بالرعب بودن، یعنی آنكه پیروزی آن حضرت ظاهراً در سایة رعب و وحشتی است كه در دل دشمنان، از او و لشكریانش ایجاد می شود و آن ها از قدرت و پیروزی های او به قدری به هراس می افتند كه توان استقامت خویش را از دست می دهند یا تسلیم می شوند و سلاح ها را بر زمین می گذارند و فرار می كنند و این خود زمینة پیروزی و فتح بدون درگیری و خونریزی و جنگ را برای آن حضرت فراهم می سازد
برخورد جدی و قدرتمندانه با ستمگرانامام با قدرتمندان ستمگر به طور جدی مقابله می کند و دیگر به آنان اجازه نمی دهد که همچون گذشته به ستمگری های خویش ادامه دهند و سرگرم جنایت و فساد باشند. در حدیثی از امام باقر علیه السلام آمده است: « رسول خدا با امت خویش به نرمی و محبت رفتار می كرد، ولی مهدی با كشتن با آنان برخورد می كند... و كسی را به توبه فرا نخواند».(5) با توجه به روایاتی که بیانگر آن است که امام به سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله ابندا مردم را به دین فرا می خواند، چنین روایاتی حکایت از آن دارد که حضرت در مقابل ستمگران و زورگویان دیگر نرمش به خرج نداده و با آنان به شدت برخورد خواهد کرد.
رعب و وحشتبرخی روایات از امام و یارانش با عنوان «منصور بالرعب» نام می برد. منصور بالرعب بودن، یعنی آنكه پیروزی آن حضرت ظاهراً در سایة رعب و وحشتی است كه در دل دشمنان، از او و لشكریانش ایجاد می شود و آن ها از قدرت و پیروزی های او به قدری به هراس می افتند كه توان استقامت خویش را از دست می دهند یا تسلیم می شوند و سلاح ها را بر زمین می گذارند و فرار می كنند و این خود زمینة پیروزی و فتح بدون درگیری و خونریزی و جنگ را برای آن حضرت فراهم می سازد. هم چنانکه در مورد رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز چنین حالتی موجود بود و قرآن به آن این چنین اشاره کرده است: « سَنُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَکُوا بِاللّهِ» ؛ « به زودی در دل های کافران، به خاطر اینکه بدون دلیل، چیزهایی را برای خدا همتا قرار دادند، رعب و ترس می افکنیم».(6) در حدیثی از امام باقر علیه السلام در این باره آمده است: « قائم ما یاری شده به رعب و تأیید شده با پیروزی است. تمام زمین به تصرف او در می آید و گنج های زمین برای او ظاهر می شود و سلطة او بر شرق و غرب می رسد».(7) هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام نقل می كند که فرمود: « در میان شرق و غرب كسی نمی ماند، مگر اینكه از او می هراسد» .(8) بنابراین مردم مخالف و دشمنان، روحیة خود را باخته و جرئت مقاومت در برابر امام را پیدا نخواهند کرد و از ترس لشكر مقاوم و نفوذناپذیر و شكست ناپذیر آن حضرت، تسلیم می شوند. پی نوشت: 1. بحارالأنوار، ج 52، ص 207. 2. احقاق الحق، ج 13، ص 294. 3. بحارالأنوار، ج 42، ص 327. 4. همان، ج 52، ص 321 – 327. 5. محمود بجستانى، چهل حدیث سیره مهدوى، ص 37. 6. آل عمران: 151. 7. كشف الغمّه، ج3، ص 324. 8. نعمانی، الغیبه، ص 122.
زهرا رضائیان بخش مهدویت تبیان
کریمانه
ای گوهر درّدانه، یا حضرت معصومه ای روح کریمانه، یا حضرت معصومه موسی به برش گلشن، شد دیدهی او روشن یاسی تو به گلخانه، یا حضرت معصومه نجمه شده روحانی، از آن رخ عرفانی گویند به کاشانه، یا حضرت معصومه چشمانِ رضا خندان، قلبش چو درّی غلطان از دیدن جانانه، یا حضرت معصومه ای چشمهی پاکیها، ای مَضجَعِ خوبیها آبادیِ ویرانه، یا حضرت معصومه حوا شده مسرورت، مریم کمی از نورت ای روح مسیحانه، یا حضرت معصومه بانو نظری بنما، امشب تو بر این نجوا از عاشقِ دیوانه، یا حضرت معصومه بخش عترت و سیره تبیان اثرات لقمه حرام در روایات(لقمه حرام زیر ذره بین – 4)
تصرف غیر مجاز در اموال دیگران که از آن به خوردن مال حرام یا همان لقمه حرام یاد می شود؛ خواه ناخواه آثاری را در پی دارد که می توان آنها را با وضوح و تاکید قابل توجه ای در منابع دینی و کلام بزرگان آیین مشاهده کرد. آنچه در ادامه می آید آثاری است که اثرات لقمه حرام است و فراری از آن نیست. به این امید که این نکات هشداری باشد برای همگان تا بیش از پیش در نوع و راه آنچه به دست می آوریم دقت کنیم. نکته آخر اینکه فراموش نکنیم که، پیشگیری همیشه به خصوص در این مورد بهتر و آسان تر از درمان است.
نماز بی ارزش و دعایی که شنیده نمی شودرسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: مَنْ أَكَلَ لُقْمَةَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً؛ نماز کسی که لقمهاش حرام است تا چهل روز از ارزش چندانی برخوردار نیستوَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً و تا چهل روز دعای او مستجاب نمی گردد وَ كُلُّ لَحْمٍ یُنْبِتُهُ الْحَرَامُ فَالنَّارُ أَوْلَى بِهِ و هر مقدار از بدن که پرورش یافته لقمه حرام باشد سزاوار آتش و سوختن است.(1) در حدیثی قدسی آمده است که خداوند متعال می فرماید: فَمِنْكَ الدُّعَاءُ وَ عَلَیَّ الْإِجَابَةُ فَلَا تَحْجُبْ عَنِّی دَعْوَةً إِلَّا دَعْوَةَ آكِلِ الْحَرَامِ؛ بنده من! تو دعا کن؛ من اجابت می کنم. بدان که تمام دعاها به پیشگاه اجابت من می رسد؛ مگر دعای کسی که مال حرام می خورد.(2) شخصی به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب شد. به آن حضرت عرض کرد که دوست دارم دعایم مستجاب شود؛ چه کنم؟ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: طَهِّرْ مَأْكَلَكَ وَ لَا تُدْخِلْ بَطْنَكَ الْحَرَامَ؛ لقمهات را پاک کن [تا مبادا به حرامی آلوده باشد] و مراقب باش هیچ نوع حرامی را مصرف نکنی.(3)
سنگدلی، اثر حرام خوریروایتی وجود دارد که اگر آن را در کنار این روایت قرار دهیم نتیجه ای حاصل می شود که آن را اباعبدالله الحسین علیه السلام در کربلا و در تحلیل جنایت کوفیان بیان فرمود. آن روایت این است که امام صادق علیه السلام فرمود: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَسْتَجِیبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قَاسٍ؛ خداوند متعال دعایی را که از قلبی سخت و بی رحم برخاسته باشد اجابت نمی کند.(4) از این دو روایت این معنا استنباط می شود که حرام خواری و قساوت قلب ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند که اگر کسی حرام خورد قلبش سخت شده و در برابر حق، نرمش نخواهد داشت و این همان سخنی است که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا به سپاه کوفه فرمود. آن حضرت وقتی دید که کلام حقش در دل سخت تر از سنگ کوفیان اثر نمی کند علت را این سخت دلی و عدم کرنش در برابر حق را لقمه های حرامی برشمرد که شکمهای کوفیان از آن پر شده بود: فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِكُمْ؛ شکمهایتان از حرام پر شده و بر قلبهایتان مُهر خورده است.(5) حداقلش این است؛ غذای آن چند روزی را که اینها در کربلا مستقر بودند عمر سعد به آنها می داد. او با کیسه های زر اموی یا تصرف حرام در بیت المال مسلمین غذا تهیه می کرد و در شکم اینها می ریخت لذا شکم همه از حرام پر بود و چون اینگونه بود هر وقت ولیّ خدا و امام عصرشان اراده می کرد که با اینها سخن بگوید سر و صدا می کردند و هلهله سر می دانند و حاضر نمی شدند تا به کلام آن حضرت گوش فرا دهند تا جایی که امام علیه السلام خطاب به آنها فرمود: وَیلَکُم مَا عَلَیکُم أن تَنصِتُوا إلَیَّ فَتَسمَعُوا قَولِی؛ چرا ساکت نمی شوید تا حرفم را بشنوید؟ اینجا بود که خود حضرت علت را بیان کرد و فرمود: فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ.
لعنت فرشتگانرسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: إِذَا وَقَعَتِ اللُّقْمَةُ مِنْ حَرَامٍ فِی جَوْفِ الْعَبْدِ لَعَنَهُ كُلُّ مَلَكٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ فِی الْأَرْضِ؛ هرگاه لقمه ای حرام در شکم بنده ای از بندگان خدا قرار گیرد تمام فرشتگان زمین و آسمان او را لعنت می کنند(6)؛ یعنی دوری رحمت الهی را از او درخواست می کنند. شاید علتش این باشد که دست به دعا بر می دارند و به خداوند متعال عرضه می دارند که خدایا این شخصی که غرق در نعمتهای حلال توست اما دست به حرام دراز کرده را از آن حلالهای بی شمارت محروم کن! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: مَنْ أَكَلَ لُقْمَةَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً؛ نماز کسی که لقمهاش حرام است تا چهل روز از ارزش چندانی برخوردار نیست وَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً و تا چهل روز دعای او مستجاب نمی گردد وَ كُلُّ لَحْمٍ یُنْبِتُهُ الْحَرَامُ فَالنَّارُ أَوْلَى بِهِ و هر مقدار از بدن که پرورش یافته لقمه حرام باشد سزاوار آتش و سوختن است
ساخت بنای عبادت روی ماسه های روانرسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: الْعِبَادَةُ مَعَ أَكْلِ الْحَرَامِ كَالْبِنَاءِ عَلَى الرَّمْلِ؛ عبادت کسی که حرام خواری می کند مانند ساختمانی است که بر روی شنزاری روان بنا شده باشد.(7) بی شک چنین ساختمانی آن چنان سست است و لرزان که با اندک حرکتی فرو ریخته و چیزی از آن باقی نمی ماند و اگر هم چیزی از آن بماند یقینا فایده ای برای صاحبش نخواهد داشت. با توجه به این روایت شریف و آیه صد و نُه سوره توبه که می فرماید «مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فی نارِ جَهَنَّمَ؛ كسى كه بنیاد[امورش] را بر لب پرتگاهى سست و فرو ریختنى نهاده! آن بنا با بناكنندهاش در جهنم سقوط مىكند.» به دست می آید که در فرهنگ قرآن کریم چنین کسی که هم عابد است و هم حرام خوار؛ عبادتش سودی به حال او نخواهدکرد و بزودی خودش به همراه ساختمان عبادتش به قعر جهنم سقوط خواهند کرد.
عبادتهایی که برای آن عذاب می نویسندرسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مَنِ اكْتَسَبَ مَالًا حَرَاماً؛ کسی که کسبش حرام استلَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَدَقَةً وَ لَا عِتْقاً وَ لَا حَجّاً وَ لَا اعْتِمَاراً؛ خداوند هیچ كار خیرى را از او نمىپذیرد، چه آن کار صدقه باشد چه آزاد كردن بنده؛ حج باشد یا عمرهوَ كَتَبَ اللَّهُ بِعَدَدِ أَجْزَاءِ ذَلِكَ أَوْزَاراً؛ و خداوند متعال به عوض پاداش این كارها، گناه براى او ثبت مىكند وَ مَا بَقِیَ مِنْهُ بَعْدَ مَوْتِهِ كَانَ زَادَهُ إِلَى النَّارِ؛ و آنچه پس از مرگش باقى مىماند توشه دوزخ او خواهد بود.(8) امام صادق علیه السلام فرمود: اگر کسی با مالی که از راه حرام بدست آورده است عازم حج شود هنگامی که لبیک می گوید جواب رد به او می دهند که لَا لَبَّیْكَ وَ لَا سَعْدَیْكَ که این نشان از مردودی عمل اوست اما اگر مال او از راه حلال کسب شده باشد پاسخ مثبت به او داده می شود که لَبَّیْكَ وَ سَعْدَیْكَ و این نشان از قبولی عمل(9) او خواهد بود.(10) امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن علیه السلام فرمود:وَ لَا یَرِدُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مَنْ أَكَلَ مَالًا حَرَاماً لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ؛ به خدا سوگند به خدا سوگند به خدا سوگند کسی که ذره ای مال حرام بخورد در قیامت از رسول خدا صلی الله علیه و آله دور می افتد وَ لَا یَشْرَبُ مِنْ حَوْضِهِ وَ لَا یَنَالُ شَفَاعَتَهُ؛ و از حوض کوثر نمی نوشد و مشمول شفاعت آن حضرت نمی گردد امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن علیه السلام فرمود: وَ لَا یَرِدُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مَنْ أَكَلَ مَالًا حَرَاماً لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ؛ به خدا سوگند به خدا سوگند به خدا سوگند کسی که ذره ای مال حرام بخورد در قیامت از رسول خدا صلی الله علیه و له دور می افتد وَ لَا یَشْرَبُ مِنْ حَوْضِهِ وَ لَا یَنَالُ شَفَاعَتَهُ؛ و از حوض کوثر نمی نوشد و مشمول شفاعت ن حضرت نمی گردد
حرام خور، دوست ما نیستامیرالمومنین علیه السلام می فرمود: لَیْسَ بِوَلِیٍّ لِی مَنْ أَكَلَ مَالَ مُؤْمِنٍ حَرَاماً؛ کسی که به حرام، مال مومنی را بخورد هرگز دوستدار من نیست.(11)
ورود به بهشت ممنوعرسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ أَنْ یَدْخُلَهَا جَسَدٌ غُذِّیَ بِحَرَامٍ؛ همانا خداوند ورود بدنی را که از حرام تغذیه کرده به بهشت ممنوع کرده است.(12)
محروم از دیدار و کوثر و شفاعتامیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن علیه السلام فرمود:وَ لَا یَرِدُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مَنْ أَكَلَ مَالًا حَرَاماً لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ؛ به خدا سوگند به خدا سوگند به خدا سوگند کسی که ذره ای مال حرام بخورد در قیامت از رسول خدا صلی الله علیه و آله دور می افتدوَ لَا یَشْرَبُ مِنْ حَوْضِهِ وَ لَا یَنَالُ شَفَاعَتَهُ؛ و از حوض کوثر نمی نوشد و مشمول شفاعت آن حضرت نمی گردد.(13)
پی نوشت ها: (1) بحارالأنوار، 63/314 (2) عدة الداعی و نجاح الساعی، ص139 (3) همان (4) الكافی، 2/474 (5) بحارالأنوار، ج45، ص8 (6) الدعوات، ص25 (7) عدة الداعی و نجاح الساعی، ص153 (8) ثوابالأعمال، ص282 (9) قبولی و مردودی عمل مبحثی جدا از صحت و بطلان عمل است. صحت و بطلان بر اساس رساله عملیه است اما قبول و رد بر اساس صفاتی است که نوعا به میزان تقوای عامل برمی گردد. گاهی این دو با هم جمع هم می شود یعنی هم باطل است و هم مردود گاهی صحیح است اما از مقبولیت چندانی برخوردار نیست مانند کسی که روزه صحیحی می گیرد اما در طول روز مرتب دروغ می گوید و غیبت می کند. (10) الكافی، 5/124 (11) مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، 1/16 (12) همان، ص61 (13) دعائمالإسلام، 2/35
امید پیشگر گروه دین تبیان سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:, :: 6:25 :: نويسنده : حسین
جوک و اس ام اس خنده دار جدید شهریور ماه 1390 | Jokblog 2011
خدا معجزه کرد، آدمو آفرید توهم بیا یه معجزه کن ، آدم بمون !
*********** Nice-SMS.IR *************
اس ام اس خنده دار تفکر عمیق حبف نون : در عجبم از نخود و لوبیا با این جثهی ریز، که چه بادهای عظیمی در خود نهفته دارند !
*********** Nice-SMS.IR *************
اس ام اس جوک خسیسه ! کرم معده میگیره کرم تو معده خسیسه زخم معده میگیره !
*********** Nice-SMS.IR *************
اس ام اس سرکاری به سلامتی اولین زن شوهرداری که عاشقش شدم ! …………
*********** Nice-SMS.IR *************
پیامک جوک اس ام اس یک پسر ایرانی: عزیزم ، خوبی ؟! دلم واست تنگ شده همش دارم به تو فک میکنم گفتم یه اس بهت بدم ببینم در چه حالی! Send to»»» سپیده ، روشنک ، آناهیتا ، سمانه ، آتنا ، مریم , بتول !
*********** Nice-SMS.IR *************
جوک خنده دار جدید اگر دو نفر لبه پرتگاهی باشند کدومشون رو نجات میدی !؟ اونی که خیلی دوستش داری ؟ یا اونی که خیلی دوست داره ؟
*********** Nice-SMS.IR *************
اس ام اس های خنده دار به غضنفر میگن : تو منی من توام ، حالا تو کدومی ؟ میگه : خاک بر سرتون گمم کردین !
*********** Nice-SMS.IR *************
اس خنده دار در دنیا فحشهایی وجود دارند که بار عاطفی شان از صدتا کلام عاشقانه بیشتر است مثل : دیووونه ! دوستت دارم دیوونه !
*********** Nice-SMS.IR *************
مغزه عضنفر رو میشکافن ببینن توش چیه میبینن حیف نون نشسته داره فکر میکنه !
*********** Nice-SMS.IR *************
بهترین اس ام اس های خنده دار فقط یه بار بهت میگم دوستت دارم چون خوب نیست آدم زیاد دروغ بگه !
*********** Nice-SMS.IR *************
تو که چشمات لنزِ دماغتم که عمل کردی… نصف وزنتم لوازم آرایشِ … ! نه بابا تو خودتم خودت و قبول نداشتی !
*********** Nice-SMS.IR *************
جوک میدونی چیه ؟ اونقدری که واسه تو مایه گذاشتم ، اگه به دسته بیل آب میدادم تا حالا میوه داده بود !
*********** Nice-SMS.IR *************
به غضنفر میگن بابات مرده میگه نه بابا اصلا امکان نداره میگن والله مرده , میگه آخه تا حالا اصلا سابقه نداشته !
*********** Nice-SMS.IR *************
یک روز مردی با عجله پیش دکتر میره و می گه: سلام دکتر! زود بیا، آپاندیس زنم درد گرفته دکتر میگه: من که یک هفته پیش آپاندیس زنتون رو عمل کردم، مگر می شود یک زن دو تا آپاندیس داشته باشه؟ آن شخص می گه: نه، ولی یک مرد که می تواند دو تا زن داشته باشد!
*********** Nice-SMS.IR *************
به غضنفر میگن بابات چند سالشه ؟ میگه نمیدونم خیلی وقته داریمش!
*********** Nice-SMS.IR *************
مغز انسان پر کارترین جای بدنه اون همه ۲۴ ساعت روز و همه ۳۶۵ روز سال و کار میکنه کار اون از لحظه تولد آغاز میشه و فقط وقتی متوقف میشه که ما وارد سالن امتحانات میشیم!!!
*********** Nice-SMS.IR *************
فکرشو بکن اگه بابات میتونست فکرتو بخونه اون موقع هر ۵ دقیقه یه چک آبدار میخوردی !
*********** Nice-SMS.IR *************
جوک کوتاه یارو تو توالت میمیره ، روحش تو هواکش گیر میکنه ! جمعه 18 شهريور 1390برچسب:, :: 14:19 :: نويسنده : حسین
خواستگاری به روش کارمندان گوگل !در هر کدام از این نقاط یکی از دوستان مشترکشان با یک دسته گل به استقبال فیگی میآمد و با طرح یک سوال در مورد رابطه آن دو یک نوع کلمه رمز به وی میداد. جمعه 18 شهريور 1390برچسب:, :: 6:36 :: نويسنده : حسین
"بلال" و حمایت از ولایت
بلال حبشی «بلال» بردهای بی نام و نشان با چهرهای سیاه و بدنی دردآلود از تازیانه اشرافیت زورمند و زرآلود بود. فرزند «رباح» و «حمامه» که به جرم یکتاپرستی و آزادی خواهی شکنجه مرگبار امیه بن خلف را تا عمق جان احساس میکرد(1) و تنها با یاد و نام خدای مهربان «احد»، شکیبایی و بردباری مینمود.
روزی که رایحه روح پرور خداباوری و یکتاپرستی با آزادی از سوی رسول خدا(ص) به ژرفای وجود او وزید، شوقی شگفت آور سیمای سیاه و سیرت سپید بلال را فرا گرفت، ناگاه رو به پیامبر(ص) نمود و با ارادتی بسیار با زبان حبشی این شعر را سرود: «اَرَه بَرَهْ کَنْکَرَهْ کِرا کِری مِنْدَرَهْ»؛(2) آن هنگام که در دیار ما بهترین صفات پسندیده را جویا شوند ما تو را شاهد گفتار خود میآوریم!! عظمت مقام و ابهت کلام او موجب گردید که منصب ارجمند اذان گویی که شعار اسلامی و نماد ارزش دینی است و در آن زمان مؤذن نمایندگی رسمی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم را در فراخوانی مردم به سوی نیایشگاه عهده دار بود به او واگذار شود.(3) به گونهای که ناتوانی او در ادای «شین» موجب بخشودگی وی و ادامه این مسؤولیت تنها از سوی او گردد!(4) شخصیت برجسته بلال به گونهای بود که با فتح مکه به دستور رسول خدا(ص) بر بام کعبه، ندای توحید و نبوّت سرداد و چون پارهای از وارثان کبر و استکبارِ جاهلیت، زبان به نکوهش او و ستایش خود گشودند، فرشته وحی با پیام پرنوید الهی در آیهای نورانی بر رسول خدا(ص) فرود آمد تا معیار برتری از سرسپردن «قبیله» به دل سپردن به «قبله» و میزان تقوا و پرهیزگاری استوار شود.(5) بلال در بهشت بر شتری سوار میشود و اذان میگوید. چون جملات «اشهَد اَنْ لا اِله اِلاّ اللّه » و «اشهَد اَنَّ محمدا رسولُ اللّه » را ادا میکند، لباس آراستهای از لباسهای بهشتی بر تن او میکنند
و در پی آن جبرئیل امین با نزول خود نخست سخن اَشرافِ خودخواه را که شرافت خود را در حقارت دیگران دیده و از پیامبر(ص) خواستار دوری بردگان و پابرهنگان دیروزی بودند تا جایگاهی والا نزد رسول خدا(ص) یابند مردود شمرد که با این خبر سرور و شادی وجود بلال را فرا گرفت،(6) روح او اطمینان و آرامش یافت و آنقدر به پیامبر(ص) نزدیک شد که زانوانش در کنار پاهای آن حضرت دیده میشد. سپس خداوند رسول خود را دعوت به بردباری و همراهی افزونتر با موحّدان پابرهنه و شیفتگان الهی نمود که:
«و اصبر نفسک مع الذّین یدْعُونَ رَبَّهم بِالْغَداةِ و الْعَشی یریدُونَ وَجْهَهُ و لا تَعْدُ عَیناکَ عَنْهُمْ تُریدُ زینَةَ الحیاة الدنیا ...»؛(7) [ای رسول ما!] با کسانی که پروردگارشان را صبح و شام میخوانند (و) خشنودی او را میخواهند، شکیبایی پیشه کن و دو دیدهات را از آنان برمگیر. مبادا زیور زندگی دنیا را بخواهی [و از آنان غافل شوی] ... بلال در نگاه رسول خدا(ص) و امیر مؤمنان(ع) شناخت روشنگر بلال نسبت به معارف الهی و شایستگیهای والای او به گونهای بود که رسول خدا(ص) بهشت را مشتاق علی، سلمان، عمّار و بلال دانست(8) و گفتار وی را به هنگام اذان، یگانه حجّت در خودداری از خوردن و آشامیدن به هنگام ماه رمضان معرفی کرد.(9) آن زمانی که قریشیان در برابر اسلام مقاومت میکردند، آن حضرت از بلال درخواست کرد پس از اذان از خداوند بخواهد تا او را بر ضد قریش یاری دهد.(10) و روزی که سخن از سرای فردوس و بهشت برین به میان آمد، فرمود: «بلال در بهشت بر شتری سوار میشود و اذان میگوید. چون جملات «اشهَد اَنْ لا اِله اِلاّ اللّه » و «اشهَد اَنَّ محمدا رسولُ اللّه » را ادا میکند، لباس آراستهای از لباسهای بهشتی بر تن او میکنند.»(11) دفاع درس آموز پیامبر(ص) از بلال در عرصههای مختلف زینت بخش تاریخ است، به گونهای که آن حضرت در ماجرایی از ابوبکر خواست تا از بلال و دوستان او عذرخواهی کند!(12) و هنگامی دیگر که ابوذر سخن از سیاهی صورت بلال مطرح کرد، رسول خدا(ص) با عبارتی کوتاه، بزرگی تقصیر او را گوشزد کرده، فرمود: هنوز اندکی از کبر جاهلیت در تو وجود دارد؟! در این هنگام ابوذر صورت خود را بر خاک گذارد و به بلال گفت سر را از خاک برنمی دارد تا او پای خود را بر صورت او گذارد و بلال نیز چنین کرد.(13) بلال همچون سلمان صحابی صالح و برجستهای بود که به خانه فاطمه زهرا(س) رفت و آمد داشته، در بسیاری از مواقع از سوی رسول خدا(ص) برای انجام کاری مأموریت مییافت. روزی آن حضرت پولی به بلال داده، فرمود: «یا بلالُ! ابتع بها طیبا لابنتی فاطمة»؛(14) ای بلال! با این پول عطر و ماده خوشبویی برای [جهیزیه] فاطمه دخترم تهیه کن. گاهی که مشتاق دیدار فرزندان فاطمه(ع) میشد، رو به بلال کرده، میفرمود: «یا بلال! ایتنی به ولدی الحسن و الحسین»؛(15) بلال! فرزندانم حسن و حسین را به رایم بیاور. به یقین، اطمینان فراوان و اعتماد چشمگیر رسول خدا(ص) نسبت به بلال، زمینه ساز گفت و گوهایی اینچنین بود. روزی امام علی(ع) با شناختی روشن از پیشینه بلال، او را چون خود دانست و فرمود: پیشگامان به دین اسلام پنج نفرند: من پیشقدم عرب هستم، سلمان پیشگام عجم، صهیب اولین مؤمن از روم، بلال پیشقدم حبشه و خباب پیشگام نبط.(16)
بلال در نگاه فاطمه(ع)حضزرت زهرا(س)، بلال را شیعهای هوشیار، آگاه به زمان، هوشمند در پدیدههای پیدا و پنهان جامعه و دارای بینشی روشنگر میدانست. از این رو هیچ گاه سخنی یا گلایهای از کوتاهی بلال در عرصههای حمایت از ولایت بر زبان جاری نکرد و هماره شیوههای حرکت و ستیز آرام او را با غاصبان میستود. آن هوشیاری و این بیداری سبب گردید که لحظهای با غاصبان خلافت نرمش و یا سازش نشان ندهد و نسبت به آنچه در توان داشت، مبارزهای از سر تحلیل درست و شناخت عمیق شروع کند.
روزی که خبر از پایان کار سقیفه و آغاز ریاست خلیفه به او رسید، در حالی که سراپا اندوه و ماتم بود، در مسجد رسول خدا(ص) نشسته بود و در باره این فاجعه بزرگ که ضایعهای بی جبران بود، میاندیشید و آن را قضا و قدر الهی میشمرد. ناگاه خلیفه وارد شد و هنگام اذان فرا رسید. اطرافیان منتظر صدای بلال بودند تا همچون زمان رسول خدا(ص) ندای توحید و نبوت با صدای خود سر دهد. اما او را ساکت در گوشهای دیدند. به گمان بی خبری نزد بلال آمده گفتند: بلال! اذان. اذان! و او با شهامت و رشادت بسیار پاسخ داد: پس از این اذان نمیگویم. شخص دیگری را معین کنید. خلیفه اول خود نزد بلال آمد و گفت: برخیز اذان بگوی بلال! و او سری از بصیرت و بینایی تکان داد و گفت: نه! و چون سخن ابوبکر را شنید که برای چه بلال؟ پاسخ داد: اگر مرا [با آزادی از دست امیه] به بندگی خود گرفتهای، در اختیار تو هستم و اگر در راه خدا آزاد ساختهای، پس مرا رها کن و به حال خود واگذار. و چون شنید که من تو را در راه خدا آزاد کردهام، پاسخ داد: من پس از رسول خدا(ص) برای احدی اذان نخواهم گفت.(17) آن گونه در برابر سران زر و زور و تزویر ایستادگی کرد و با صراحت بسیار این سخن را بر زبان جاری کرد: من پس از رسول خدا(ص) برای احدی اذان نخواهم گفت! حق علی(ع) بر من، بیش از ابوبکر است، زیرا ابوبکر مرا از قید بندگی و شکنجه و آزاری که در دنیا نجات داد، گرچه با صبر و بردباری [و شهادت] به سوی بهشت جاودان رهسپار میشدم، اما علی(ع) مرا از عذاب ابدی و آتش همیشگی جهنم نجات بخشید. چون به خاطر دوستی و ولایت او و برتر دانستن وی بر دیگران، سزاوار بهشت برین و نعمتهای پایدار و ابدی آن خواهم بود!
اما آنگاه که دخت رسول خدا(ص) به یاد دوران پرعظمت و باشکوه اسلام و نبوت پدر عزیز خود فرمود: «اِنّی اشتهی اَنْ اَسْمَعَ صوتَ مؤذنِ اَبی (ع) بالاذان»؛(18) بسیار دوست دارم صدای اذان بلال، مؤذن پدرم را بشنوم، اطاعت تمام عیار نمود و بار دیگر صدای خود را در فضای مدینه طنین انداز کرد. با عبارت «اشهد اَنَّ محمدا رسولُ اللّه »؛ قلب دخت رسول خدا(ص) به لرزه در آمد، اشک او چون سیل از دیدگان جاری شد به گونهای که نقل شده است فاطمه(ع) نالهای زد، بر زمین افتاد و بی هوش گردید.
ناگاه خبر به بلال رسید که اذان را رها کن، فاطمه(ع) غش کرده است و او چون هراسان و سراسیمه از بام فرود آمد، خدمت پاک بانوی آفرینش رسید تا از حال او جویا شود. زهرا(ع) به هوش آمده فرمود: بلال! اذان را تمام کن! و او که از عشق بی کران دختر پیامبر(ص) به پدر آگاه بود پاسخ داد: دختر رسول خدا! مرا از این کار معذور بدار زیرا بر جان شما هراسانم، میترسم خویشتن را به هلاکت رسانی.(19)
بلال و حمایت از ولایت
بلال از علی(ع) و فاطمه زهرا(س) و آرمانهای آنان حمایت بی دریغ میکرد. آنگاه که امام(ع) در بین مسلمانان حاضر میشد، احترام چشمگیری به او مینمود، به گونهای که برخی زبانِ اعتراض به او میگشودند و میگفتند: ابوبکر تو را از امیه خرید و آزاد کرد، با این خصوصیت، علی(ع) را بیشتر از او احترام میکنی؟ بلال پاسخ داد: حق علی(ع) بر من، بیش از ابوبکر است، زیرا ابوبکر مرا از قید بندگی و شکنجه و آزاری که در دنیا نجات داد، گرچه با صبر و بردباری [و شهادت] به سوی بهشت جاودان رهسپار میشدم، اما علی(ع) مرا از عذاب ابدی و آتش همیشگی جهنم نجات بخشید. چون به خاطر دوستی و ولایت او و برتر دانستن وی بر دیگران، سزاوار بهشت برین و نعمتهای پایدار و ابدی آن خواهم بود! به وسیله خدا نجات یافتم نه به خاطر ابوبکر و اگر خدا نبود کفتار، رگهای مرا میدرید. خداوند مرا در محل خوبی جای داد و مرا گرامی داشت، همانا خیر نزد او یافت میشود. مرا پیرو بدعت گذاری نخواهید یافت و من مانند آنان بدعت گذار نیستم. بلال به شام رفت، ایامی چند در آن دیار زندگی کرد و سرانجام در بین سالهای 18_21 هجری قمری در زمان خلافت عمر در اثر بیماری طاعون دیده از جهان خاکی فرو بست
هنگامی که هواداران ابوبکر، مردم را به بیعت با وی دعوت میکردند، سراغ بلال آمده (با اطمینان بسیار نسبت به پذیرش) پیشنهاد بیعت دادند.
او با کمال خونسردی، به دور از هیجانات و جریانات زودگذر و از سر شناخت و معرفت، بیعت را نپذیرفت. عمر که شاهد ماجرا بود با عصبانیت گریبان او را گرفت و با لحن تندی گفت: این پاداش ابوبکر است که تو را آزاد ساخت! بلال پاسخ داد: اگر ابوبکر مرا به خاطر خداوند آزاد کرده، برای خدا نیز مرا به اختیار خود واگذارد و اگر برای غیر خدا آزاد کرده، من در اختیار او هستم، هرچه میخواهد بکند، اما هرگز با کسی که پیامبر(ص) او را جانشین نکرده است بیعت نمیکنم و آن که او را جانشین خود قرار داده، پیرویش تا روز قیامت بر گردن ما است. عمر وقتی پاسخ راسخ و سخن صریح بلال را شنید، برآشفت و به او دشنام داده، گفت: «لا ابا لک ...»؛ ای بی پدر دیگر در مدینه نباید بمانی. و این آغاز تبعید بلال از مدینه به شام به خاطر دفاع از امامت و ولایت بود. در آخرین لحظات حضور در شهر رسول خدا(ص) و در کنار دخت پیامبر(ص) و امیر مؤمنان(ع) این اشعار را زمزمه میکرد: «باللّه لا اَبابَکرٍ نجوتُ وَ لو لا اللّه نأمت عَلی اَوْصالی الضَبُعْ»؛(20) به وسیله خدا نجات یافتم نه به خاطر ابوبکر و اگر خدا نبود کفتار، رگهای مرا میدرید. خداوند مرا در محل خوبی جای داد و مرا گرامی داشت، همانا خیر نزد او یافت میشود. مرا پیرو بدعت گذاری نخواهید یافت و من مانند آنان بدعت گذار نیستم. بلال به شام رفت، ایامی چند در آن دیار زندگی کرد و سرانجام در بین سالهای 18_21 هجری قمری در زمان خلافت عمر در اثر بیماری طاعون دیده از جهان خاکی فرو بست و به دیار افلاکی پر کشید. بابُ الصغیر دمشق قبرستان شام است که پیکر پاک بلال را در آغوش خود جای داده و همه روزه زیارتگاه ارادتمندان مسلمان است.
پی نوشت ها : 1. بلال، سخنگوی نهضت پیامبر(ص)، عبدالحمید جودة السحار، ترجمه علی منتظمی، ص4 و 3. 2 .شکول شیخ بهایی، عزیزاللّه کاسب، ص252. 3. تفسیر منسوب به امام عسکری(ع)، ص462؛ علل الشرایع، ص461. 4. عدة الداعی، ص21؛ المحجة البیضاء، ج2، ص310. 5. حجرات، 13؛ یاییها الناس انّا خلقناکم من ذکرٍ و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا اِنَّ اکرمکم عند اللّه اتقیکم. (ر.ک: تفسیر المیزان، ج18، ص325؛ اطیب البیان، ج12، ص231؛ البرهان، ج4، ص210؛ نمونه، ج22، ص196؛ تفسیر القمی، ج1، ص179). 6. انعام، 52؛ و لا تطرد الذین یدعون ربهم بالغداة و العشی یریدون وجهه ما علیک من حسابهم منشی ءٍ و ما من حسابک علیهم منشی ءٍ فتطردهم فتکون من الظالمین. (ر.ک: تفسیر المیزان، ج7، ص99؛ بیان السعاده، ج2، ص132؛ روح المعانی، ج7، ص158). 7. کهف، 28. 8. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج10، ص104؛ عوالم العلوم، ج14، ص308. 9. بحارالانوار، ج83، ص131؛ نهایة الاحکام، ج1، ص422 و 524. 10. تاریخ تحول دولت و خلافت، ص107، نقل از التراتیب الاداریه، ج1، ص79. 11. بحارالانوار، ج84، ص116؛ ر.ک: مجمع الرجال، ج1، ص281. 12. مختصر تاریخ دمشق، ج5، ص261. 13 .شرح نهج البلاغه، ج11، ص198. 14. بحارالانوار، ج104، ص88؛ دلائل الامامه، ص87. 16.همان، ج22، ص499. 17. بلال سخنگوی نهضت پیامبر(ص)، ص3. 18. احقاق الحق، ج19، ص153؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج1، ص297؛ بحارالانوار، ج43، ص157. 19.بحارالانوار، ج43، ص158. 20.همان، ص119 (برخورد بلال با خلیفه دوم به گونهای افشاگرانه، تهاجمی و یا نوعی دادخواهی در آن به چشم میخورد؛ گرچه بسیاری جرأت این گونه برخورد را در خود نمیدیدند! به طور مثال روزی عمر به بلال گفت: هنگام اذان نشده است، چرا اذان میگویی؟ و او پاسخ داد: زمانی که تو از الاغ خودت گمراهتر بودی من وقت را میشناختم. نک: مختصر تاریخ دمشق، ج5، ص267). فراوری: محمدی گروه دین تبیان
منبع : پایگاه حوزه یک شنبه 13 شهريور 1390برچسب:, :: 1:15 :: نويسنده : حسین
انواع قلب در سخن پیامبر (ص)
آن قلبی که دلبسته به تنعّمات اخروی است، در نتیجه كار هم كه میكند برای امور اخروی است و میخواهد به پاداش آخرت برسد و به آن هم خواهد رسید. درجات عالیه بهشت را هم به او میدهند، لذّتش را هم میبرد.
رُوِی عَن رَسُولِ الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قال:
اَلْقَلبُ ثَلاثَةُ اَنْوَاعٍ: قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالدُّنْیا وَ قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالْعُقْبَی وَ قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالْمَوْلَی.وَ اَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالدُّنْیا لَهُ الشِّدَّةُ وَ الْبَلاءُ وَ اَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالْعُقْبَی فَلَهُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَی وَ اَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالْمَوْلَی فَلَهُ الدُّنْیا وَ الْعُقْبَی وَ الْمَوْلَی.[1]
ترجمه حدیث:روایت از پیغمبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) منقول است كه حضرت فرمودند قلب ها سه نوعند: 1- قلبی كه مشغول و وابسته به دنیا است.2- قلبی كه مشغول به تنعّمات اخروی است.3- قلبی كه وابسته به مولا است. اما آن قلبی كه سرگرم و وابسته به دنیا است، همیشه دچار سختی و گرفتاری است. و آن قلبی كه وابسته به تنعّمات اخروی است به درجات و مراتب بالایی میرسد. و قلبی كه دلبسته به مولا (خدا) است، هم دنیا دارد، هم آخرت را دارد و هم خدا را دارد. امّا دلی كه به لذائذ دنیوی دلبسته شده و سرگرم آن است، این را بداند که همیشه در ناراحتی و گرفتاری است. یعنی حتی لذّت دنیایی را هم نمیبرد. مسائل دنیوی اینگونه است دیگر! به هرچه از دنیا برسد، باز میبیند كمبود دارد و لذا ناراحت است. پیوسته در سختی و گرفتاری است
شرح حدیث:«اَلْقَلبُ ثَلاثَةُ اَنْوَاعٍ»؛ دلها بر سه گونه هستند. اوّل: «قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالدُّنْیا»؛ دلهایی كه وابسته به دنیا هستند. این قلبها در گروی لذائذ دنیا و سرگرم مسائل دنیویاند. دوم: «وَ قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالْعُقْبَی»؛ دلها و قلبهایی كه وابسته به آخرتند. یعنی دلبستگیاش به تنعّمات اخرویه است. سوم: «وَ قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالْمَوْلَی»؛ سوم آن دلی است كه به مولایش وابسته است! یعنی دلبسته به خدا است. دلش در گروی خدا است. در ادامه، حضرت توضیح میدهند: «وَ اَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالدُّنْیا لَهُ الشِّدَّةُ وَ الْبَلاءُ»؛ امّا دلی كه به لذائذ دنیوی دلبسته شده و سرگرم آن است، این را بداند که همیشه در ناراحتی و گرفتاری است. یعنی حتی لذّت دنیایی را هم نمیبرد. مسائل دنیوی اینگونه است دیگر! به هرچه از دنیا برسد، باز میبیند كمبود دارد و لذا ناراحت است. پیوسته در سختی و گرفتاری است. «وَ اَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالْعُقْبَی فَلَهُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَی»؛ آن قلبی که دلبسته به تنعّمات اخروی است، در نتیجه كار هم كه میكند برای امور اخروی است و میخواهد به پاداش آخرت برسد و به آن هم خواهد رسید. درجات عالیه بهشت را هم به او میدهند، لذّتش را هم میبرد. «وَ اَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالْمَوْلَی فَلَهُ الدُّنْیا وَ الْعُقْبَی وَ الْمَوْلَی». این یک قاعده کلّی است که دلبستگی به شئ همواره یادآوری آن را در پی دارد. آن دلی كه همیشه دلبسته به خدا است، در نتیجه سه چیز دارد: 1- دنیا دارد. دقّت کنید که مراد از دنیا در اینجا این نیست که به عنوان مثال پول زیادی دارد؛ بلکه به این معنا است که در دنیا هیچ ناراحتی ندارد. در ابتدا فرموده بود قلبی که وابسته به دنیا است، شدّت و بلا دارد. امّا این چنین شخصی نه شدّت دارد نه بلاء. نه نسبت به امور مادّیاش ناراحتی دارد، نه گره كور پیدا میكند كه غصهاش را بخورد. هیچكدام از اینها را پیدا نمیكند. خدا همه چیز را برایش فراهم میكند. چون او سرگرم به خدا است، به تعبیر خودمانی، خدا هم تمام كارهایش را ردیف میكند. 2- در آخرت هم تنعّمات اخرویاش را دارد. 3- بالاتر از همه این است که قرب به خداوند هم پیدا میكند. مراد از مولا در اینجا قرب به خدا است. دلبسته به خدا همیشه به یاد خدا است. ثمرهاش هم این است كه از نظر دنیایی، شدّت و بلا به آن معنا ندارد. از نظر تنعّمات اخروی هم درجات بالا دارد و از نظر الهی هم قرب به خداوند پیدا میكند. گروه دین تبیان
پی نوشت ها : [1]. تحریر المواعظ العددیة،صفحه 245
منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مجتبی تهرانی یک شنبه 13 شهريور 1390برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : حسین
رژیمی برای کاهش وزن گناهان
خیلی از ما هنگامی که حس می کنیم کمی چاق شده ایم و اضافه وزن داریم سریعا به فکر چاره می افتیم تا وزن خود را کاهش دهیم . اما شاید هرگز فکر نکنیم که گناهان ما چقدر وزن دارد؟ تا چه وزنی نرمال است؟ و چه وزنی از آن ها ما را در بحران قرار خواهد داد؟
ما باید کمی به فکر این گناهان چاق شده مان باشیم اگر کمی بنشینیم و حساب کتاب کنیم تا حدودی می توانیم وزنشان را تخمین بزنیم ، نباید بگذاریم اینقدر رشد کند و چاق شود که نتوانیم تحملش کنیم و کمر انسانیتمان را بشکند . خوب هم می دانیم که دیر یا زود باید برداریمش بر کولمان بگذاریم و راهی سفری پر خوف و خطر شویم ، حالا چطور ممکن است بتوانیم با این غول بی شاخ و دم که سوارمان شده از پلی که به اندازه مو باریک است و به اندازه شمشیر برنده گذشت؟ این امکان ندارد با هیچ محاسبه ریاضی هم جور در نمی آید این سقوط حتمی است. پس هر چه سریعتر باید یا خود ، درمانی برایش پیدا کنیم یا به یک متخصص مراجعه کرده و بخواهیم کمکمان کند . اولین چیزی که لازم است بدان ملتزم شود این است که از افسار گسیختگی خود جلوگیری کند و بدون هیچ قید و شرطی سرگرم لذتهای جسمی و شهوات بدنی نباشد و خود را بزرگتر از آن بداند که زندگی مادی را هدف بپندارد
اما چیزی که حتما باید در دست داشته باشیم ترازوئیست که عملکردمان را با آن ارزیابی کنیم ببینیم در یک زمان مشخص مثلا چقدر کاهش وزن گناه داشته ایم که آن هم مشخص است کتاب خدا و سیره اولیای دینش بهترین سنجش و میزان است.
و یک نکته ای که در این موازین به آن اشاره شده . بسیار هم مورد تأکید است روزه است که در کم کردن قامت نتراشیده گناهان حکم چاقویی تیز را دارد که سریعا آن ها را کنده و جدا می کند . فایده ی روزه، تقواست و آن خود سودی است که عاید خود شما می شود و فایده ی داشتن تقوا مطلبی است که احدی در آن شک ندارد چون هر انسانی به فطرت خود این معنا را درک می کند که اگر بخواهد به عالم طهارت و رفعت متصل شود و به مقام بلند کمال و روحانیت ارتقاء یابد. اولین چیزی که لازم است بدان ملتزم شود این است که از افسار گسیختگی خود جلوگیری کند و بدون هیچ قید و شرطی سرگرم لذتهای جسمی و شهوات بدنی نباشد و خود را بزرگتر از آن بداند که زندگی مادی را هدف بپندارد. سخن کوتاه آنکه از هر چیزی که او را از پروردگار تبارک و تعالی مشغول سازد بپرهیزد و این تقوا تنها از راه روزه و خودداری از شهوات به دست می آید و نزدیکترین راه و مؤثرترین رژیم معنوی و عمومی ترین آن بطوری که همه ی مردم و همه ی اعصار بتوانند از آن بهره مند شوند و نیز هم اهل آخرت از آن رژیم سود ببرد و هم شکم بارگان اهل دنیا عبارت است از خود داری از شهوتی که همه ی مردم در همه ی اعصار متبلوی بدانند و آن عبارت است از شهوت شکم از خوردن و آشامیدن و شهوت جنسی که اگر مدتی از این سه چیز پرهیز کنند و این ورزش را تمرین نمایند به تدریج نیروی خویشتن داری از گناهان در آنان قوت می گیرد و نیز به تدریج بر اراده ی خود مسلط می شوند آنوقت در برابر هر گناهی عنان اختیار از کف نمی دهند و نیز در تقرب به خدای سبحان دچار سستی نمی گردند . چون پر واضح است کسی که خدا را در دعوتش به اجتناب از خوردن و نوشیدن و عمل جنسی که امری مباح است اجابت می کند قهرا ً در اجابت دعوت به اجتناب از گناهان و نا فرمانیها شنواتر و مطیع تر خواهد بود ] (1) وقتی انسان یک ماه کارهای مباح را به فرمان حق تعالی به راحتی ترک می کند پس این قدرت را دارد که حرام را کنار بگذارد؛ هر چه اجتناب از معاصی بیشتر شود و اغیار از خانه ی دل بیرون روند صاحب اصلی که همان پروردگار باشد در آن مسکن می گزیند . القلب حرم الله فلا تسکن فی حرم الله الا الله وقتی دل جایگاه رب شد آنگاه تنها در راستای رضای خالقش گام بر می دارد و این اطاعت محض او را به لقاء الله خواهد رساند . در حدیث معراج است که خداوند فرمود : یا احمد (صلی الله علیه و آله و سلم ) آیا می دانی که میراث روزه چیست ؟ عرض کرد : نه . فرمود : میراث روزه کم خوراکی و کم گویی است سپس فرمود : سکوت مورث حکمت می شود و حکمت مورث معرفت و معرفت مورث یقین است و چون به مرتبه ی یقین برسد باکی ندارد که چگونه بر او می گذرد ! به سختی یا به آسانی . برای او متفاوت نیست و این مقام صاحبان رضاست . (2) مؤمن برای بهره برداری از ماه مبارک رمضان در دو ماه رجب و شعبان روح خود را جلا داده و آماده ی ایستادن برسکوی پرش ( ماه مبارک رمضان ) می شود . از یک طرفی عبادات متنوعی که در ماه مبارک رمضان وارد شده و از طرف دیگر پرهیز از خور و خواب و شهوت ( حتی حلال ) اثر وضعی بسیار مطلوبی بر روح مؤمن می گذارد که مهمترین آن اجتناب از گناه است
در حدیث قدسی در مورد مقام کسانی که به رضای الهی رسیده اند آمده است : هر کس بر وفق رضای من عمل کند مداومت و ملازمت بر سه چیز را به او بدهم اول آنکه با شکری آشنایش می کنم که دیگر مانند شکر دیگران آمیخته با جهل نباشد و قلبش را آنچنان از یاد خودم پر کنم که دیگر جایی برای نسیان در آن نباشد و آنچنان از محبت خودم پر کنم که دیگر جایی برای محبت مخلوقها در آن نماند آنوقت است که وقتی به من محبت می ورزد به او محبت می ورزم و چشم دلش را به سوی جلالم باز می کنم و دیگر هیچ سری از اسرار خلقتم را از او مخفی نمی دارم و در تاریکیهای شب و روز با او راز می گویم آنچنان که دیگر مجالی برای سخن گفتن با مخلوقین و نشست و برخاست با آنان برایش نماند سخن خود و ملائکه ام را به گوشش می شنوانم و با آن اسرار که از خلق خود پوشانده ام آشنایش سازم (3)
نکته ی مهم دیگری که باید به آن توجه کرد تقویت اراده در ماه مبارک رمضان است . اکثر ما بدلیل ضعف در عزم و اراده به معصیت گرفتار شده و به همین جهت از حضرت حق دور می شویم . مؤمن در ماه مبارک رمضان در می یابد و می چشد که نه تنها می تواند از حرام اجتناب کند بلکه حتی اراده ی او چنان قوی می شود که از برخی حلالها نیز چشم پوشی می کند
مؤمن برای بهره برداری از ماه مبارک رمضان در دو ماه رجب و شعبان روح خود را جلا داده و آماده ی ایستادن برسکوی پرش ( ماه مبارک رمضان ) می شود . از یک طرفی عبادات متنوعی که در ماه مبارک رمضان وارد شده و از طرف دیگر پرهیز از خور و خواب و شهوت (حتی حلال) اثر وضعی بسیار مطلوبی بر روح مؤمن می گذارد که مهمترین آن اجتناب از گناه است؛ لذا وقتی ظرف دل مؤمن از نجاست گناه پاک شود و بر این امر استقامت کند کم کم محبت خداوند در چنین دلی جای خواهد گرفت .
نکته ی مهم دیگری که باید به آن توجه کرد تقویت اراده در ماه مبارک رمضان است . اکثر ما بدلیل ضعف در عزم و اراده به معصیت گرفتار شده و به همین جهت از حضرت حق دور می شویم . مؤمن در ماه مبارک رمضان در می یابد و می چشد که نه تنها می تواند از حرام اجتناب کند بلکه حتی اراده ی او چنان قوی می شود که از برخی حلالها نیز چشم پوشی می کند . لذا اگر به حرکت در این مسیر ادامه دهد و بر قوت اراده ی خویش بیافزاید می تواند به بهترین مدارج معنوی و مراتب عالیه ی سلوک رسیده و به قرب حق نائل آید . الهی توفیق عبودیت و بندگی خویش را که کلید رستگاری است نصیب همه ی ما بفرما .
پی نوشت ها : (1) تفسیر المیزان / ج 2 / ص 9 (2) المراقبات / ص 202 (3) تفسیر المیزان / ج 1 / ص 464 فرآوری : محمدی گروه دین تبیان
منبع : وبلاگ سید مصطفی علم خواه جمعه 11 شهريور 1390برچسب:, :: 8:53 :: نويسنده : حسین
برخی از جاذبه های دیدنی و زیبای ایران
ادامه مطلب ... جمعه 11 شهريور 1390برچسب:, :: 8:36 :: نويسنده : حسین
کره شمالی یکی از جهنم های روی زمین است؛ جهنمی منزوی با داشتن اقتصادی بسیار ضعیف که توسط حاکمان کمونیست و آرمانگرایی اداره می شود که سیستم حکومتی خود را مترقی ترین سیستم حکومتی جهان می دانند اما قادر به تامین نیازهای اولیه جمعیت 24 میلیونی ساکن پیونگ یانگ و دیگر شهرها و روستاهای این کشور به خاطر انزوای بین المللی، اقتصاد بسته و ناکارآمد و هزینه کردن در برنامه های نظامی نیستند.
مهارت حاکمان کره شمالی نه در رفع نیازهای مردم بلکه در تبلیغات و پروپاگانداهای سیاسی برای جذب مردم کره به تبعیت کورکورانه از اوامر دیکتاتوری همچون "کیم جونگ ایل" است. حدود ده سال پیش در اثر بروز قحطی در کره شمالی حدود یک میلیون نفر از مردم این کشور جان خود را از دست دادند. کره شمالی برای تامین نیازهای روزانه غذایی اش بشدت به کمک کشورهای دیگر مانند کره جنوبی، چین، ژاپن، روسیه و آمریکا وابسته است و این کمک ها را در قالب توسعه ندادن برنامه های هسته ای اش دریافت می کند، سیاستی که بی شباهت به گدایی نیست.
اخیراً سازمان خواروبار جهانی (فائو) وابسته به سازمان ملل اعلام کرده است که قحطی در کره شمالی بیش از یک چهارم مردم آن کشور را با کمبود شدید مواد غذایی و نیاز مبرم به کمک خارجی مواجه ساخته است. حدود سه سال پیش دولت کره شمالی از یک متخصص پرورش خرگوش در آلمان درخواست کرد تا برای رفع کمبود گوشت در این کشور و مبارزه با قحطی به کره شمالی کمک کند.
"کارل اسژمولينسکی" که به مدت چهل سال در امر پرورش خرگوش فعالیت دارد موفق شده بود گونه ای از یک خرگوش غول پیکر را تولید کند که وزن آن به حدود 10 کیلوگرم می رسد و با توجه به این نکته که تولیدمثل خرگوش بالا بوده و قادر است در سال حدود 60 بچه بدنیا بیاورد، گزینه مناسبی برای کمک به مردم قحطی زده کره شمالی به حساب می آید.
باز جای خوشحالی است که نرخ رشد جمعیت در کره شمالی یکی از پایین ترین نرخ های رشد جمعیت در دنیا (0.5 درصد در سال) است و در میان 190 کشور در رده 150 ام قرار دارد و گرنه معلوم نبود اگر مردمان کره شمالی مانند برخی از ساکنین کشورهای آفریقایی که در تولید مثل با خرگوش مسابقه گذاشته اند وضعیت قحطی تا چد فاجعه بار می شد!
منبع: dadna.ir
چهار شنبه 9 شهريور 1390برچسب:, :: 9:32 :: نويسنده : حسین
شرط بهشت و تنها شرط جهنم/ جزء بیست و چهارم
در بیست و چهارمین قسمت از سلسله مقالات «معارفی از قرآن کریم» آیاتی از جزء بیست و چهارم را محور بحث قرار داده و به بیان معارفی از آن می پردازیم. سعی ما بر این است که قرآن عزیز را به شکلی محسوس تر ببینیم و به شکلی کاربردی تر در زندگی خود وارد کنیم که آن کتابی است برای هدایت و سعادت تمام انسانها. رفتار عجیبی که منکران قیامت دارندوَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَةِ وَ إِذَا ذُكِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ(45- زمر) هنگامى كه خدا به یگانگى یاد مىشود دلهاى كسانى كه به آخرت ایمان ندارند گرفتار نفرت مىشود و هنگامى كه یاد غیر خدا مىشود، شادمان مىگردند.
گاه انسان چنان به زشتی ها خو مىگیرد و از پاكی ها بیگانه مىشود كه از شنیدن نام حق ناراحت و از شنیدن باطل مسرور و شاد مىگردد، در برابر خداوندى كه آفریننده عالم هستى است سر تعظیم فرود نمىآورد، اما در برابر قطعه سنگ و چوبى كه خود ساخته و یا انسان و موجوداتى همانند خود زانو مىزند و تعظیم مىكند
آیه گزارشی از رفتار کسانی است که ایمانی به آخرت ندارند و زندگی را خلاصه در همین چند روزه دنیا می دانند و بس(1). این عده کسانی اند که وقتی در پیش آنها سخن از خدا و دین و احکام و معارف آن شود چندششان شده و حالت تنفر سراسر وجودشان را می گیرد و اگر با آنها سخن از دنیا و راههای ارضای خواسته های نفس گفته شد فورا شادمان گشته و سرور و خوشحالی وجودشان را در بر می گیرد. سرچشمه بدبختى این گروه دو چیز بوده است انكار اصل توحید و عدم ایمان به آخرت
گاه انسان چنان به زشتی ها خو مىگیرد و از پاكی ها بیگانه مىشود كه از شنیدن نام حق ناراحت و از شنیدن باطل مسرور و شاد مىگردد، در برابر خداوندى كه آفریننده عالم هستى است سر تعظیم فرود نمىآورد، اما در برابر قطعه سنگ و چوبى كه خود ساخته و یا انسان و موجوداتى همانند خود زانو مىزند و تعظیم مىكند.
شبیه این معنى در آیه 46 سوره اسراء نیز آمده است:«وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى أَدْبارِهِمْ نُفُوراً؛ هنگامى كه پروردگارت را در قرآن به وحدانیت یاد مىكنى فرار مىكنند.» از این آیه به خوبى استفاده مىشود كه سرچشمه بدبختى این گروه دو چیز بوده است انكار اصل توحید و عدم ایمان به آخرت.(2)
امان از انسان ناشکر و نمک نشناسفَإِذَا مَسَّ الْانسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثمَُّ إِذَا خَوَّلْنَهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلىَ عِلْمِ بَلْ هِىَ فِتْنَةٌ وَ لَاكِنَّ أَكْثرََهُمْ لَا یَعْلَمُونَ(49- زمر) وقتى انسان گرفتار زیان مىشود، ما را مىخواند و هنگامى كه ما از جانب خود نعمتى به او مىدهیم [به جای شکر گزاری] مىگوید: این با تلاش و درایت خودم به دست آمده است؛ در حالی که آن نعمت وسیله ای برای امتحان او بود و بیشتر مردم از واقعیت بی خبرند. این آیه به یکی از ویژگیهای طبیعت انسانی اشاره می کند كه به پیروى هواى نفس گرایش دارد و به نعمتهاى مادى و اسباب ظاهرى پیرامونش مغرور است و فراموشكار نیز هست؛ که هر وقت دچار گرفتارى می شود رو به خدا کرده و او را به خلوص مىخواند ولی همینکه پروردگارش نعمتى به او داده و او را از گرفتاری خلاص می کند فورا آن نعمت را به خودش نسبت مىدهد و مىگوید: «هنر خودم بود» و پروردگارش را فراموش مىكند و نمىداند كه همین خود وسیله ای است كه با آن امتحانش مىكنند.(3) بخشش در آیه مورد بحث در صورتی است که گنهکار توبه کرده باشد که اگر فرد گنهکار به واقع توبه کرد وعده خدا در حقش عملی شده و گناه او هر چه که باشد بخشیده می شود حتی اگر شرک باشد؛ اما اگر توبه ای در کار نبود خدا ممکن است از برخی گناهان او در گذرد که بی تردید شرک جزء آنها نخواهد بود
دو نکته:1. انسان هم دارای طبیعت است و هم دارای فطرت. طبع و طبیعت او ریشه در جنبه مادی و خاکی او دارد(4) ولی فطرت او متعلق به عالم بالا و آن جنبه ملکوتی اوست.(5) بنابراین هر چه که برای انسان طبیعی و مربوط به طبیعت او می شود اگر تحت مدیریت وحی و فطرت در نیاید عامل سقوط و هلاکت انسان می شود. یکی از این طبیعی ها همین حالت است که در آیه به آن اشاره شد.
2. انسان باید تمام داشته های خود را نعمت الهی دانسته و شکرگزار او باشد و نیز بداند که داده های خدا جنبه آزمون و امتحان هم دارد که اگر با مصرف درست آنها در مواردی که رضای الهی در آن است شکر آن را بجا آورد علاوه بر حل مشکل دنیائیش، بهشت خود را هم آباد کرده است و اگر به محض دریافت نعمت، دهنده آن را فراموش کرد و در مسیر کفر و ناسپاسی قدم گذاشت؛ همان نعمت تبدیل به نقمت شده و جهنم او را شعله ور می کند. بندگان خدا! از رحمت او مأیوس نشویدقُلْ یَاعِبَادِىَ الَّذِینَ أَسْرَفُواْ عَلىَ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ(53- زمر) بگو: اى بندگان من كه [با ارتكاب گناه] بر خود ستم کرده اید! از رحمت خدا نومید نشوید که یقیناً خدا همه گناهان را مىآمرزد زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است خداوند متعال در این آیات راه بازگشت را توأم با امیدوارى به روى همه گنه كاران مىگشاید و با لحنى آكنده از نهایت لطف و محبت آغوش رحمتش را به رویشان باز كرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده است.
دقت در تعبیرات این آیه نشان مىدهد كه از امیدبخشترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهكاران است. فراگیری و گستردگى آن به حدى است كه طبق روایتى امیر مؤمنان على علیه السلام فرمود: در تمام قرآن آیهاى وسیعتر از این آیه نیست.(6)
«زُمَر» که نام همین سوره هم هست جمع «زُمرة» است و زمره به معنای جماعت و گروهی از مردم است؛ بنابراین معنای آیات مورد بحث این می شود: که منکر شدند و کفر ورزیدند را به صورت گروه گروه به سمت جهنم می برند و در مقابل کسانی که اهل تقوا و خداترسی بودند را هم دسته دسته ساماندهی کرده و به سوی بهشت حرکت می دهند
دو نکته مهم
1. با استناد به جمله « إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا» ثابت می شود که خداوند هر گناهی اعم از صغیره و کبیره را بخشیده و مشمول غفران خود می کند. 2. با مقایسه این آیه با آیه 48 سوره نساء که می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَكَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ یَشاءُ؛ خداوند شرك را نمىبخشد، اما كمتر از آن را براى هر كس كه بخواهد مىبخشد.» فهمیده می شود که بخشش در آیه مورد بحث در صورتی است که گنهکار توبه کرده باشد که اگر فرد گنهکار به واقع توبه کرد وعده خدا در حقش عملی شده و گناه او هر چه که باشد بخشیده می شود حتی اگر شرک باشد؛ اما اگر توبه ای در کار نبود خدا ممکن است از برخی گناهان او در گذرد که بی تردید شرک جزء آنها نخواهد بود.(7) یکی را «بدرقه» ؛ یکی را «هِی» می کنندوَ سِیقَ الَّذِینَ كَفَرُواْ إِلىَ جَهَنَّمَ زُمَرًا ... وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْاْ رَبهَُّمْ إِلىَ الْجَنَّةِ زُمَرًا ... (73- زمر) « سِیقَ» ماضی مجهول فعل «سَاقَ» و از ریشه «سَوق» است و معنای آن حرکت دادن از پشت سر است.(8) از این رو به کسی که حیوانات را از پشت می راند تا حرکت کنند «سائق» گفته می شود.(9) بی تردید در روزی که حقیقت ظهور می کند کسانی که عمری به دین خدا احترام گذاشتند؛ احترام خواهند دید و آنان که تا توانستند دین خدا را مسخره کردند و از هیچ بی احترامی نسبت به آن دریغ نورزیدند، جز خفت و خواری چیزی نصیبشان نمی شود
«زُمَر» که نام همین سوره هم هست جمع «زُمرة» است و زمره به معنای جماعت و گروهی از مردم است(10)؛ بنابراین معنای آیات مورد بحث این می شود: که منکر شدند و کفر ورزیدند را به صورت گروه گروه به سمت جهنم می برند و در مقابل کسانی که اهل تقوا و خداترسی بودند را هم دسته دسته ساماندهی کرده و به سوی بهشت حرکت می دهند.
نکته قابل توجه این است که برای هر دو دسته از فعل « سِیقَ» استفاده کرده است؛ آیا این بدان معناست که طرز حرکت و انتقال این دو گروه به بهشت و جهنم به یک سبک و سیاق است؟ یا هر یک از این دو طایفه را با سبک و سیاق متناسب با آنها به سمت جایگاه و محل استقرارشان حرکت می دهند؟ پاسخ روشن است؛ بی تردید در روزی که حقیقت ظهور می کند کسانی که عمری به دین خدا احترام گذاشتند؛ احترام خواهند دید(11) و آنان که تا توانستند دین خدا را مسخره کردند و از هیچ بی احترامی نسبت به آن دریغ نورزیدند، جز خفت و خواری چیزی نصیبشان نمی شود(12) پس معنای « سِیقَ» برای کافران و مؤمنان متفاوت خواهد بود. « سِیقَ» برای کافران یعنی آنها را همچون حیوان از پشت سر هِی کرده و به جهنم می ریزند(13) و « سِیقَ» برای مومنان یعنی آنها را در کمال عزت و احترام بدرقه کرده و با تشریفات خاصی تا بهشت مشایعت می کنند. ورود به جهنم و تحمل عذاب آخرت تنها یک شرط دارد و آن اینکه انسان نافرمانی خدا را کرده و مرتکب گناه شود؛ ولی ورود به بهشت دارای دو شرط است: یکی ایمان و دیگری عمل صالح و در تحقق این شروط هم به هیچ وجه جنسیت مطرح نیست
دو شرط بهشت در کنار تنها شرط جهنممَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً فَلَا یجُْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئكَ یَدْخُلُونَ الجَْنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیرِْ حِسَابٍ(40- غافر) هر كه بدى كند جز به مانند آن كیفر نیابد، و از مردان یا زنان كسانى كه كار شایسته انجام دهند در حالى كه مؤمن باشند، آنان در بهشت درآیند و در آن بىحسابْ روزى یابند. پیام آیه این است: كسى كه در دنیا عمل ناپسندی انجام دهد، در آخرت فقط مثل همان عمل جزای او خواهد بود؛ یعنى جزایى كه او را بد حال و گرفتار كند و كسى كه عمل صالحى انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن، به شرطى كه ایمان هم داشته باشد، در آخرت داخل بهشت گشته و در آن رزقى بىحساب خواهند داشت.(14) اما برداشتی که از این آیه ممکن است و روا این است که ورود به جهنم و تحمل عذاب آخرت تنها یک شرط دارد و آن اینکه انسان نافرمانی خدا را کرده و مرتکب گناه شود؛ ولی ورود به بهشت دارای دو شرط است: یکی ایمان و دیگری عمل صالح و در تحقق این شروط هم به هیچ وجه جنسیت مطرح نیست.
پی نوشت ها : (1) إِنْ هِیَ إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثینَ (37- مؤمنون) (2) نمونه ج19 ص476-487 (3)المیزان ج17 ص273 (4) هُوَ الَّذی خَلَقَكُمْ مِنْ طینٍ (2- انعام) (5) فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی (29- حجر) (6) تفسیر نورالثقلین ج4 ص491 (7) برای مطالعه بیشتر به مقاله «بخشش؛ بدون توبه» رجوع کنید (8) التحقیق فی كلمات القرآن الكریم ج5، ص271 (9) لسان العرب ج10 ص166 (10) مجمع البحرین ج3 ص318 (11) قَالَ لهَُمْ خَزَنَتهَُا سَلَامٌ عَلَیْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَلِدِینَ(73- زمر) و نیز آیه 8 سوره تحریم (12) آیه 27 سوره نحل (13) این برخورد با کسانی که «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» هستند امر عجیب و دور از ذهنی نخواهد بود. (14) المیزان ج17 ص332
امید پیشگر بخش قرآن تبیان سه رکن اساسی انتظار حقیقی
کسی میتواند مدّعی انتظار فرج و آمادگی عملی ظهور منجی شود که توانسته باشد با کسب تقوا، یعنی انجام واجبات و اجتناب از محرّمات، رضایت امام زمان«ارواحنافداه» را تحصیل نماید و علاوه بر آن، حاضر باشد تمام تعلّقات مادی خویش را در راه اسلام و جهان شمولی این دین مبین فدا کند.
انتظار فرج یک فضیلت فراموش شده در جامعه است
آیت الله مظاهری در ادامه سلسله جلسات دروس اخلاق با اشاره به فراموششدن فضیلت انتظار فرج در عصر حاضر، تأکید کرد: جامعهای که آلوده به فساد اخلاقی است نمیتواند ادعای تشیع کند و انتظار فرج در چنین اجتماعی، یک فضیلت فراموش شده است. مقصود از انتظار فرج، انتظار برای برافراشته شدن پرچم اسلام که همان پرچم عدالت و حقیقت است، در سراسر عالم، بهدست شیعیان راستین و به رهبری حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» است و چنین انتظاری که از والاترین ثوابها برخوردار است، با تلاش و کوشش منتظران حقیقت مییابد. بدیهی است که همه آدمیان ـ با هر دین و مذهبی وقتی بدانند با امر فرج، عدالت اجتماعی سرتاسر جهان را فرا میگیرد و دنیا از هرگونه ظلم، غمّ، غصّه و اضطراب عاری میشود، به آن علاقهمند میشوند؛ ولی این علاقهمندی که برای کفّار نیز ممکن است رخ دهد، کافی نیست و انتظار فرج حقیقی محتاج تحقق سه رکن «اعتقاد»، «شعار» و «عمل» است. جامعه فعلی از لحاظ اعتقاد به مبانی تشیع و نیز از حیث تعظیم شعائر از طریق برگزاری جشنها در اعیاد و یا برگزاری مراسم عزاداری و نظائر آن، وضعیت نسبتاً مطلوبی دارد، امّا متأسّفانه آمادگی عملی برای ظهور حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» در جامعه دیده نمیشود. کسی میتواند مدّعی انتظار فرج و آمادگی عملی ظهور منجی شود که توانسته باشد با کسب تقوا، یعنی انجام واجبات و اجتناب از محرّمات، رضایت امام زمان«ارواحنافداه» را تحصیل نماید و علاوه بر آن، حاضر باشد تمام تعلّقات مادی خویش را در راه اسلام و جهان شمولی این دین مبین فدا کند. بدیهی است که همه آدمیان ـ با هر دین و مذهبی وقتی بدانند با امر فرج، عدالت اجتماعی سرتاسر جهان را فرا میگیرد و دنیا از هرگونه ظلم، غمّ، غصّه و اضطراب عاری میشود، به آن علاقهمند میشوند؛ ولی این علاقهمندی که برای کفّار نیز ممکن است رخ دهد، کافی نیست و انتظار فرج حقیقی محتاج تحقق سه رکن «اعتقاد»، «شعار» و «عمل» است
جامعهای که آلوده به فساد اخلاقی است و مردم آن حتّی در جشنهای مهدوی، مرتکب گناهانی نظیر اختلاط بین زن و مرد و نگاههای آلوده میشوند، و جامعهای که افراد آن مبتلا به گناهان بزرگی همچون دروغ، غیبت، تهمت، تظاهر و ریا بوده و نه تنها حاضر به نثار اموال و اولاد خویش در راه اسلام نیستند، بلکه در پرداخت خمس و زکات و دیون واجب مالی نیز کوتاهی مینمایند، نمیتواند ادعای تشیع کند و «انتظار فرج» در چنین اجتماعی، یک فضیلت فراموش شده است.
هر زمانی که جامعه رنگ تقوا به خود بگیرد و مردم علاوه بر اجتناب از گناه و مداومت به انجام همه واجبات، قانون مواسات را در بین خود حاکم سازند و از همدیگر دستگیری نمایند، قاعده لطف پروردگار متعال اقتضاء میکند که فرج حاصل شده و حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» ظهور فرمایند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در ابتدای زمان حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران، جامعه به صورت یک پارچه آماده ظهور شد و در آن زمان، احساس میشد که ظهور نزدیک است. امّا پس از مدّتی با رخنه سه فساد اخلاقی، اداری و اقتصادی در بدنه جمهوری اسلامی و در بین مردم، زمینه ظهور حضرت ولی عصر «ارواحنافداه» از بین رفت. حضرت بقیة الله الاعظم «ارواحنافداه» برای اصلاح جهان نیاز به یارانی صالح دارند، همچنان که برای برقراری عدالت اجتماعی، افرادی عادل، متّقی و حقیقتخواه، باید به یاری ایشان بشتابند و بدیهی است که با کسانی که خود، مفسد و ظالم و حقیقت ستیز هستند، اطلاح عالم و بسط عدالت و گسترش حقیقت، امکانپذیر نیست. و از این رو تا زمانی که منتظران فرج، صالح، متّقی و عادل نشوند، ظهور آن حضرت تحقّق نخواهد یافت. خدای تعالی با بیان نورانی «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات»، ایمان و تقوا را به عنوان زیر بنا و روبنا، دو شرط اساسی برای دستیابی شیعیان به حکومت جهانی و برقراری عدالت و امنیت اجتماعی توسط آنان بر میشمرد و تأکید میفرماید که حضور شیعیان در حکومت سرتاسری اهل بیت«علیهمالسّلام» که عاری از ظلم، تبعیض، فساد، فقر، اضطراب و ناامنی است، نیاز به لیاقت و زمینهسازی دارد و با زیربنای ایمان و روبنای تقوا حاصل میگردد. جامعهای لایق میزبانی از حکومت جهانی اهل بیت«علیهمالسّلام» است که افراد آن با هم متّحد باشند و با غیبت، تهمت، شایعه و اهانت، به دشمنی با یکدیگر نپردازند تا بتوانند با اتّحاد و یکپارچگی، حکومت حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» را اداره نمایند. حضرت آیت الله مظاهری با تفسیر آیه شریفه «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ»، شیعیان حقیقی و افراد صالح و شایسته را وارث کره زمین برشمرد و افزود: شیعیان راستین که به صورت توأمان به قرآن و عترت تمسّک میجویند و به خصوص از نظر عملی، به دستورات انسانساز قرآن کریم توجّه کرده و پیرو اهل بیت«علیهمالسّلام» هستند و در حدّ توان، کردار و گفتار خود را به اعمال اهل بیت«علیهمالسّلام» شبیه میسازند، وارثان و تمکّنیافتگان آینده جهانی خواهند بود. کسی که خود را شریک غم و اندوه دیگران نمیداند و با وجود مشکلات فراوان معیشتی و معضلات اجتماعی و ناهنجاریهای روحی و اخلاقی در وضع کنونی، با خودخواهی به فکر زندگی خود و اطرافیان خود است، افکار و اعمال او به اهل بیت عصمت و طهارت«علیهمالسّلام» شباهتی ندارد و در زمره شیعیان امیرالمؤمنین«علیهالسّلام» محسوب نمیشود. مردم از نظر معیشتی در تنگناهای فراوانی قرار دارند و بدون شک در بسیاری از موارد، محتاج نان شب و مایحتاج اولیه زندگی هستند، ازدواج جوانان با موانع فراوانی مواجه است و مفاسد متعدّدی را به همراه دارد و بیکاریهای گسترده، مایه گسترش فساد و جرم شده است و طبعاً این جامعه با این معضلات، آماده و مهیای ظهور نیست. اگر در جامعه، قانون مواسات و روحیه تعاون و دیگر گرایی، جایگزین خودخواهی، خودمحوری و تجمّل گرایی شود و مسئولان بهجای دعواهای سیاسی و کارهای شعاری، به مشکلات اقتصادی مردم به نحو صحیح رسیدگی کنند، بسیاری از معضلات معیشتی به سرعت برطرف خواهد شد و در این صورت، انتظار فرج، معنای دیگری مییابد و نسل جوان، از روی سرخوردگی و ناامیدی به موضوع انتظار فرج نگاه نخواهد کرد. کسی که خود را شریک غم و اندوه دیگران نمیداند و با وجود مشکلات فراوان معیشتی و معضلات اجتماعی و ناهنجاریهای روحی و اخلاقی در وضع کنونی، با خودخواهی به فکر زندگی خود و اطرافیان خود است، افکار و اعمال او به اهل بیت عصمت و طهارت«علیهمالسّلام» شباهتی ندارد و در زمره شیعیان امیرالمؤمنین«علیهالسّلام» محسوب نمیشود
اگر به مردم خدمت نمیکنید و به رفع معضلات معیشتی آنان نمیپردازید، لااقل مردم را تحقیر نکنید و در کارهای آنان مانع ایجاد نکنید.
امام زمان«ارواحنا فداه»با معجزه و خرق عادت، بر کره زمین مسلّط شده و حکومت جهانی تشکیل خواهند داد، اما در اداره حکومت عادلانه خویش از معجزه و خرق عادت بهره نمیگیرند، بلکه با اجرای دقیق احکام و قوانین جامع و مترقّی اسلام، حکومت قرآنی تشکیل میدهند و همه معضلات اقتصادی، معیشتی و اخلاقی جهان را رفع کرده و امنیت ظاهری و باطنی و زندگی عاری از ظلم، تبعیض، فقر، عزوبت، غم، غصه، نگرانی، دلهره و اضطراب برای همه جهانیان به ارمغان میآورند. حضرت ولیعصر«ارواحنافداه» نه در تصرّف کره زمین و نه در اداره حکومت، از جنگ، خونریزی، قتل عام، بمب اتم و سلاحهای کشتار جمعی و روشهای سیاست بازانه بهره نمیگیرند. برخی روایات جعلی و نادرست در طول تاریخ به تحریف ظهور و حوادث مربوط به آن پرداختهاند و چهره متفاوت و نادرستی از شیعیان و حضرت ولیعصر«ارواحنافداه» معرّفی نمودهاند که شیعیان در این خصوص باید به جعلی بودن اینگونه روایات توجّه داشته باشند. بخش مهدویت تبیان
منبع : خبر گزاری رسا
دور دنيا به صورت پياده در چند ساعت پيموده مي شود؟
فضیلت صلوات در ماه مبارک
در رابطه با صلوات بر پیامبر و اهل بیتشان تاکیدات فراوانی وارد شده است. معناى صلوات دادن بر رسول خدا آن است كه خدایا رحمتت را بر پیامبر و آل پیامبر نازل فرما. وقتى این رحمت بر حضرت نازل شد به دیگران هم مى رسد چون او مجراى فیض است. در قیامت اعمال انسان را با یك واحد مخصوصى مى سنجند، نه با اجرام مادى و امثال آن در دنیا انسان اگر خواسته باشد متاع مادى را بسنجد آن را با یك ترازوى خاصّ مادّى توزین مى كند مثلاً درجه حرارت را با میزان مخصوص آن، شیى كیلویى را با كیلو، در مسائل ادبى اگر خواستند شعرى را بسنجند با یك وزن خاصى مى سنجند. حال این سوال مطرح که اعمال ما را كه در قیامت با چه واحدى مى سنجند؟ آیا اعمال ما را با سنگ و متر و عدد و رقم مى سنجند؟ كه چقدر عبادت كردیم یا واحد وزن در قیامت چیز دیگرى است ؟ قرآن مى فرماید: والوزن یومئذ الحق(اعراف آیه8)، یعنى در قیامت اعمال را با حق مى سنجند كه مشخص شود چه عملى حق داشت و چه عملى از حق بى بهره بود؛ لذا در قرآن كریم وقتى سخن از توزین اعمال مطرح است مى فرماید: آنان كه اعمالشان سنگین است . اهل سعادتند و آنان كه اعمالشان سبك است ، از سعادت محروم اند. یعنى این واحد را كه حق است عده اى دارند و عده اى ندارند. در بیانات امیرالمؤمنین(علیه السلام)آمده است، چه این كه در بیان رسول الله(صلى الله علیه وآله)هم رسیده است كه حضرتش فرمود: بنابراین درودهاى ما چیزى نیست كه حضرت (صلی الله علیه و آله) از آن به كمال برسند، اما براى خود ما یك تقربى است كه ما از آن راه به كمال نائل مى شویم
«زِنُوا قَبْلَ أنْ تُوزَنوا» (2) روزى مى رسد كه انسانها را وزن مى كنند كه كدام انسان سبك و كدام انسان سنگین است. كمال انسان به عقل و معارف عقلى اوست، خود را با یك میزانى كه خدا نازل كرده است بسنجد، با میزان قرآن كریم و با وزنى كه حق است. و تشخیص این كار كه انسان بفهمد روى حقیقت كار مى كند یا خیر، خیلى دشوار نیست . در سفینة البحار از عیون اخبار الرضا چنین نقل مى كند: امام رضا علیه السلام فرمود: هر كس توانایى نداشته باشد كه كفاره گناهان خود را بدهد، پس باید بر محمد و آل او زیاد صلوات بفرستد؛ به درستى كه صلوات گناهان را به تمام معنا از بین مى برد.(3) مفهوم خطبه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) که فرمود در ماه مبارك رمضان هر كس بیشتر بر من صلوات بفرستد خدا ترازوى او را سنگین مى كند این است که صلواتى را كه ما مى فرستیم از طرف ما نسبت به حضرت كمالى عائد نمى شود. خداى سبحان كمالات لائق را به آن حضرت (صلی الله علیه و آله) مرحمت كرد و مى كند، ما آن چیزى را كه از خداى سبحان مسئلت مى كنیم ، بعنوان یك علت فاعلى و واسطه در فیض سبب خیر نخواهیم بود كه پیامبر بوسیله درود ما كامل بشوند، بلكه بوسیله درود ما كمالاتشان ظاهر مى شود و علت فیاضه اش خداى سبحان است . از ما خیرى به آن حضرت (صلی الله علیه و اله ) نمى رسد، چون هر چه ما داریم محصول تربیت ایشان است . مثل یك باغبانى كه در روزه عید دسته گلى از باغ صاحب باغ داده است ؟ ما به هر كه برسیم ، گلهائى است كه بوستان رسول خدا - علیه آلاف التحیه و الثناء - نصیب ما شده است ؛ اگر هم یك دسته گلى مى چینیم و به حضرتش تقدیم مى كنیم از باغ او است . بنابراین درودهاى ما چیزى نیست كه حضرت (صلی الله علیه و آله) از آن به كمال برسند، اما براى خود ما یك تقربى است كه ما از آن راه به كمال نائل مى شویم . لذا على - علیه السلام - فرمود هرگاه حاجتى داشتید، دعائى كردید. چیزى از خدا خواستید، همراه با آن یا بعدا صلوات بر پیامبر را فراموش نكنید(4) .زیرا صلوات بر آن حضرت یك دعائى مستجاب است ، و چون همراه صلوات حاجت خود را خواستید، خداى سبحان این چنین نیست كه یكى را برآورده كند و دیگرى را برآورده نكند؛ لذا گفتند اگر خواستید دعا كنید او از خداى سبحان را درود بر پیامبر را مسئلت كنید تا در پرتو این صلوات كه یك دعائى است مستجاب ، سائر دعاها هم مستجاب بشود. لذا در برنامه هاى آموزنده امام سجاد - سلام الله علیه - كه مثل اعلاى نیایش و دعا را به ما مى آموزاند، در بسیارى از فرازهاى ادعیه ایشان صلوات بچشم مى خورد. هر مطلبى را كه آن حضرت از خدا مى خواهند قبل و بعدش صلوات است چون آن اول و این آخر را خداوند مستجاب مى كند بین آن ها را هم مستجاب خواهد فرمود. این صلوات را كه خدا و ملائكه بر پیامبر مى فرستند بر مؤمنین هم مى فرستند این مؤمن چه مقامى دارد كه خداى سبحان بر او صلوات مى فرستد. در سوره مباركه احزاب آمده است که هو الذى یصل علیكم و ملائكته لیخرجكم من الظلمات الى النور (احزاب 43). خدا و ملائكه او بر شما صلوات مى فرستند تا شما را از تاریكى ها به نور هدایت فرماید. مؤ من به جائى مى رسد كه خدا و ملائكه او بروى صلوات مى فرستند، تا او را نورانى كنند. اگر كسى از این راه نور گرفت ، هم راه خود را مى بیند و هم راه را به دیگران نشان مى دهد؛و اگر از این راه نور نگرفت ، نه راه خود را مى بیند و نه مى تواند راهنماى دیگران باشد
مؤ من به جائى مى رسد كه خدا بر او صلوات مى فرستد تا او را به فضاى نور منتقل كند. خداوند بر شما صلوات مى فرستد و فرشتگان او نیز، تا شما را از ظلمت ها به نور بیرون بیاورند. معلوم مى شود صلوات خدا بر مومنین یعنى نورانى كردن و اگر این فیض قطع بشود و خدا بر كسى صلوات نفرستد، یعنى در ظلمت ماندن . ما باید خود را با این معیار وزن كنیم . ببینیم از صلوات خدا بهره مى بریم یا خیر؟ بدانیم هر جا كه لغزیدیم و گرفتار گناه شدیم در آن حال صلوات فرشتگان خدا نصیب ما نشده است ؛و هر لحظه كه توفیق اطاعت و انجام تكالیف شرعى نصیب ما شد، از احكام و آداب عبادات كم و بیش به اسرار عبادات راه پیدا كردیم ، بفهیم به اینكه صلوات خدا و فرشتگان خدا و فرشتگان خدا نصیب ما شده است .
این مقام شامخ مؤ من است كه مؤ من به جائى مى رسد كه خدا و ملائكه او بروى صلوات مى فرستند، تا او را نورانى كنند. اگر كسى از این راه نور گرفت ، هم راه خود را مى بیند و هم راه را به دیگران نشان مى دهد؛و اگر از این راه نور نگرفت ، نه راه خود را مى بیند و نه مى تواند راهنماى دیگران باشد. پس بیاییم در این ماه عزیز صلوات بسیار بر پیامبر و اهل بیت بفرستیم تا از فیض دنیا و آخرتی آن، برآورده شدن حوایج دنیایی، نجات از تاریکی ها و رسیدن به نور و سنگین شدن اعمالمان در قیامت بی نصیب نمانیم.
پی نوشت ها: 1.وسائل الشیعة ج : 10 ص : 314 2.قال على - علیه السلام - زنوا انفسكم من قبل ان توزنوا وحاسبوها من قبل ان تحاسبوا و تنفسوا قبل ضیق الخناق و انقاد و اقبل عنف السیاق . نهج البلاغه ، خطبه 90. 3. سفینة البحار ج 5، ص 170 4. بحار الانوار، ج 94، ص 54، و ج 2، ص 491، خبر 2-1 و ج 93، ص 316 -311؛ثواب الاعمال ، ص 312؛كنز العمال ، خبر 3988.
منابع: _ اسرار عبادات آیه الله جوادى آملى _ آیین رمضان؛ مناسبتها، احکام، ادعیه و آداب معاونت آموزش و تحقیقات بعثه مقام معظّم رهبرى سایت لیله القدر فرآوری: رهنما بخش عترت و سیره تبیان
و من اكثر فیه من الصلوه على ثقل الله میزانه یوم تخفف فیه الموازین (1) هر كس در این ماه بر من زیاد صلوات بفرستد ترازوى اعمالش سنگین خواهد شد، روزى كه ترازوى اعمال بسیارى از مردم سبك مى شود.
|
|||
|