درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند لینکهای غیر اخلاقی حذف می شوند نويسندگان |
بهترین ها و جدیدترین های اینترنت
در این وبلاگ با جدیدترین تصاویر و جدیدترین مطالب دنیای اینترنت در خدمت شما هستیم
جمعه 18 شهريور 1390برچسب:, :: 14:19 :: نويسنده : حسین
خواستگاری به روش کارمندان گوگل !در هر کدام از این نقاط یکی از دوستان مشترکشان با یک دسته گل به استقبال فیگی میآمد و با طرح یک سوال در مورد رابطه آن دو یک نوع کلمه رمز به وی میداد. یک شنبه 7 فروردين 1390برچسب:, :: 1:23 :: نويسنده : حسین
صداقت های خطرناک
این صداقت خالصانه خیلی ستودنی است اما وقتی رنگ و بوی افراط و صداقت محض به خود می گیرد، کم کم شبیه یک ساده لوحی پردردسر می شود که ممکن است مشکلات زیادی برایتان به وجود آورد. همان طور که در مثل داریم:
جز راست نباید گفت هر راست نشاید گفت
در این شرایط اصلا لازم نیست مقابل همسرتان جبهه بگیرید و شروع کنید به نقض کردن گفته های او و حتی بدتر از آن پرونده تمام حرف هایی را که مادرشوهرتان به شما زده و شما را آزرده، باز کنید. بگذارید این مسائل بین شما و مادرشوهرتان به شکلی منطقی و باگذشت حل شود و روی روابط شما با همسرتان سایه نیندازد.
• بدتر از آن وقتی است که شما از خانواده نامزدتان دلخورید و اتفاقا ماجرایی پیش می آید که نامزدتان هم از یکی از اعضای خانواده اش دلخور می شود و این دلخوری را با شما درمیان می گذارد. بعد از آن شما شروع به برشمردن تمام بدی های آن فرد می کنید و باز داستان دلخوری هایتان را از او سر می دهید و حتی کاسه داغتر از آش می شوید و از خود همسرتان هم بیشتر بد طرف مقابل را می گویید! یادتان باشد که همسر شما هر قدر هم که در آن لحظه عصبانی باشد، دوست ندارد از زبان نفر سومی مثل شما خطاهای خانواده اش را بشنود. این لحظات در ذهن همسر شما ثبت می شود و اگر زمینه تلافی کردن او را فراهم نکند، قطعا او را از شما دل چرکین می کند و باعث می شود دفعات بعدی درد دل هایش را با شما در میان نگذارد.
• برعکس این هم اشتباه است. لازم نیست در این شرایط دایه مهربان تر از مادر شوید و شروع کنید به خوب گویی افراطی از کسی که همسرتان را دلخور کرده! شما فقط شنونده باشید و سعی کنید همسرتان را آرام کنید. بعد از آن هم، وقتی عصبانیت همسرتان فروکش کرد، هرگز این مشکل و دلخوری را به یاد او نیاورید و از آن به عنوان ابزاری برای مظلوم نمایی خودتان استفاده نکنید. مشکلات اعضای خانواده شما با هم، چیزی نیست که بخواهید به همسرتان انتقال دهید. البته قرار نیست چیزی را هم مخفی کنید اما از این مسائل در حدی با او صحبت کنید که اگر بعدها در جمعی کسی راجع به این مشکل چیزی گفت، همسر شما بی خبر نباشد • اگر در خانواده شما یا همسرتان، کسی پشت سر همسر شما بدگویی کرد، لازم نیست عین همین حرف ها را کف دست همسرتان بگذارید. در غیر این صورت، آتشی در می گیرد که خودتان در آن خواهید سوخت. اگر موضوع خیلی اهمیت داشت و پای اشتباهات همسرتان در میان بود، سعی کنید به نرم ترین حالت ممکن، جوری که همسرتان ذره ای متوجه بدگویی دیگری از خودش نشود، ماجرا را با او در میان بگذارید. فقط در حدی که درباره اشتباهش به او هشدار داده باشید و در صورت نیاز، او را متوجه دلخوری طرف دیگر از همسرتان کرده باشید. آن هم با نیت این که همسرتان را به دلجویی از آن شخص ترغیب کنید.
• مشکلات اعضای خانواده شما با هم، مشکلات شخصی خواهر شما با همسرش یا حتی رازهایی که یک دوست به عنوان درد دل با شما در میان می گذارد، چیزی نیست که بخواهید به همسرتان انتقال دهید. البته قرار نیست چیزی را هم مخفی کنید اما از این مسائل در حدی با او صحبت کنید که اگر بعدها در جمعی کسی راجع به این مشکل چیزی گفت، همسر شما بی خبر نباشد. همین و بس. دانستن جزئیات هیچ ضرورتی ندارد و کمکی به زندگی دو نفره شما نخواهد کرد.
• این که تمام پسرهای فامیل و دوست و آشنا روزی آرزوی ازدواج با شما را داشته اند (خانم محترم!) یا مادر شما به محض تمام شدن سربازی تان یک لیست بلند بالا از دختران دم بخت در اختیارتان قرار داده که از قضا همه شان علاقه مند ازدواج با شما بوده اند(آقای محترم!)، چیزی نیست که بخواهید با نامزدتان در میان بگذارید. مگر آنکه بخواهید پای بی اعتمادی، سرخوردگی، تحقیر و احساس ناامنی را به زندگی تان باز کنید. همه موارد این چنینی را پشت در محضر جا بگذارید و زندگی جدیدتان را تنها با فکر همین یک نفری که با او سر سفره عقد نشسته اید شروع کنید.
• این که در خیابان کسی مزاحم شما شده است، یا آرایشگر جدید محله تان که از نامزد داشتن شما خبر نداشته، برایتان خواستگار پیدا کرده است (خانم محترم) موردی است که نه تنها نباید به همسرتان بگویید بلکه خودتان هم در همان لحظه باید فراموشش کنید. گفتن از این مسائل این حس را در همسر شما به وجود می آورد که هر زمان ممکن است شما را از دست بدهد و این اصلا حس خوشایندی نیست.
مریم آقابزرگ
بخش کلوب ازدواج تبیان
خیلی ها فکر می کنند که درست از لحظه ای که خطبه عقد جاری شد، دیگر تمام مرزها از بین می رود و زن و شوهر باید بدون هیچ حرف ناگفته ای زندگی عاشقانه شان را شروع کنند! در دایره لغت این افراد، رازداری بعد از ازدواج جایی ندارد و معتقدند که زن و شوهر هیچ چیز را نباید از هم مخفی نگه دارند.
پنج شنبه 28 بهمن 1389برچسب:, :: 22:30 :: نويسنده : حسین
سه شنبه 24 دی 1389برچسب:, :: 16:20 :: نويسنده : حسین
اوتللو و دزد مونا (( عشاق درام ویلیام شکسپیر )) امیر ارسلان و فرخ لقا (( عشاق افسانه های فولکوریک ایران)) بهرام و گل اندام ((عشاق قدیمی افسانه های فولکوریک ایران)) بیژن و منیژه (( عشاق شاهنامه فردوسی)) پل ویرژینی (( عشاق رمان تاریخی برناردن دو سن پیر)) خسرو و شیرین (( در داستانی از نظامی گنجوی)) رومئو و ژولیت (( عشاق درام شکسپیر)) رابعه و بکتاش (( از افسانه های اعراب است که بزبان فارسی نیز در آمده است)) زال و رودابه (( از شاهنامه فردوسی)) زهره و منو چهر (( از دیوان ایرج میر زا)) سلامان و آبسال (( از جامی)) سلیمان و ملکه سبا (( از افسانه های تورات)) سامسون و دلیله (( از افسانه های تورات)) شیرین و خسرو (( از امیر خسرو دهلوی)) فرهاد و شیرین (( از وحشی بافقی)) کلئو پاترا و ژولیوس سزار و آنتوان (( داستان عشق کلئو پاترا ملکه مصر به دو سردار و قیصر روم)) لیلی و مجنون ((اصلش عربی بوده ولی در اشعار شعرای فارسی منجمله نظامی وجامی و مکتبی شیرازی نیز آمده است)) نور جهان ( ایرانی) و جهانگیر ( هندی) وامق و عذرا (( در داستانی از عنصری)) ویس و رامین (( از فخرالدین اسعد گرگانی)) همای و همایون (( از خواجوی کرمانی)) یوسف و زلیخا (( از جامی و آذر بیگدلی)) گروه اینترنتی تازه ها اس ام اس آشتی و منت کشی
بوسه ام را می گذارم پشت در
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * چی میشد تو هم منو دوستم میداشتی نا زنین * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * به خاطر یافتن مقصر, زندگی ات را تلخ و سیاه نکن. بگذار آن چه در پایان یک عشق به جای میماند خاطرات خوش باشد با من آشتی کن تا دنیا با من آشتی کند * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * قهر مکن ای فرشته روی دلارا * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * همیشه رفتن بهترین نیست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * بهانه میتراشی و مرا عذاب میدهی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم *بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم * بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم * بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * چنین گفت زرتشت:…عاشق عاشقی باش و دوست داشتن را دوست بدار. از تنفر متنفر باش، به مهربانی مهر بورز، با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * از تو به یک حرف ناروا نکشم دست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * یه روزی گله کردم من از عالم مستی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * مهم نیست کی مقصر است * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دوستی را دوست، معنی می دهد قهر هم با دوست، معنی می دهد هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست قهری او هم نشان دوستی است … * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * جنس من از آهن و از سنگ نیست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * منو ببخش تنهام نزار ، برای آخرین بار تنهام نزار ، بی من نرو ، نگو خدانگهدار * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * اینقدر نگو : اگه ببخشم کوچک می شوم ، اگه با گذشت کردن کسی کوچک می شد ، خدا اینقدر بزرگ نبود . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * برام بمون ، بهونه باش برای دل سپرد/نزار که آرزوم بشه یه روزی بی تو مردن * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * منو ببخش که درخشیدی و من چشمامو بستم منو بخشیدی و من چشمامو بستم تو به پای من نشستی و جدا از تو نشستم که نیاوردی به روم هر جا دلت رو می شکستم منو ببخش ، منو ببخش ….. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * منو ببخش عزیزم که از تو می گریزم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * گر تو را از ابلهی کردم رها ، برمن ببخش/بر سر پیمان نه بر مهر و وفا ، بر من ببخش راه ورسم عاشقی را نا بلد چون کودکان/اشتباه و ناروا کردم خطا ، بر من ببخش * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * من رو ببخش نه به خاطر اینکه من لایق بخشش هستم بلکه تو لایق ارامش هستی من ارامش تو رو حتی به ارامش خودم نیز ترجیح میدم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * منو ببخش که نادیده گرفتم التماس اون نگاه نگرون رو منو ببخش که گرفتم به جای دست عاشق تو دست عشق دیگرون رو * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * اگه راهم این روزا از تو یکم دوره ببخش * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * اون منم که عاشقونه شعر چشماتو می گفتم
یک خانم آمریکایی به نام « لیندا ولف » این عنوان را به خود اختصاص داد . او در سالهای بعد ، با یک مجرم یک چشم ، لوله کش ، موسیقیدان ، واعظ و ... ازدواج کرد .
8 آذر 1389برچسب:, :: 23:19 :: نويسنده : حسین
دعای دختران مجرد اللهم نزلنا جوانک الرشید، الغنى و الصاحب المدرک و بالخصوص المسکن الگنده! راکب زانتیا. مطیع الامر. لا خواهر و لا مادر. متخصص الطبخ الغذاء لذیذ و النظافت المنزل و ماهر بالتعویضة الکهنة الطفل الصغیر. الخاصه: الزن ذلیلا آمین یا رب العالمین .......! بده منتظریم .................! دعای پسرهای مجرد الهم نزلنا حوریاً تک دانه و هیکل توپ (خدایا منو به خاطر این درخواست سنگینم ببخش)...! کم توقعا...! السّن الصغیرا...! I Need لا کوزه ترشی...! الوضع المالی.... عالی و جهیزیتها کاملةُ...! و والدینها رو به موتا، ترجیحاً لا خواهر و مادر و پدر و کلهم فک و فامیلا...! الچشم البسته (لا آفتاب مهتاب دیده)...! کدبانوا فی المور المنزل (همه جور چیزا)...! ١٨٠% مطیع الامر، لا چون و چرا و تسلیماً لخشمنا...! قویاً فی تحمل بوی جوراب و الغیر چیزها...! یا رب اعطینا الیک For Me فوری....!
1 آذر 1389برچسب:, :: 23:34 :: نويسنده : حسین
انكه جان داد مرا عشقت بود انچه لرزاند مرا هجرت بود تا كه گفتی جانازنده شدم وان بت بتكده ام جسمت بود
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * آنان که عشق من را به بهانه ی عشق دیگر گم کردند ! باشد که این بهانه سایه نفرینی باشد بر خط به خط کتاب زندگیتان. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * رفتی و تا همیشه خمارم گذاشتی پا روی عشق و دارو ندارم گذاشتی نه باورم نمیشه این قصه را که تو یه عمرسر کارم گذاشتی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * از تو آینه ساخته بودم به چه سادگی شکستی توی کارت مونده بودم اما ثابت کردی پستی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * شمع می سوزد و پروانه به دورش همه شب . من که می سوزم و پروانه ندارم چه کنم! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * تو رفیق نیمه راهی به خدا غرق گناهی دیگه چاره ای ندارم می دونم در اشتباهی تو دلم جائی نداری تو محبتی نداشتی منو از ریشه سوزوندی دلمو تنها گذاشتی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی ببین مرگ مرا در من که مرگ من تماشایی است مرا در اوج می خواستی تماشا کن ...... تماشا کن * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * مطمئن باش و برو ضربه ات کاری بود دل من سخت شکست و چه زشت به من و سادگی ام خندیدی به من و عشقی پاک که پر از یاد تو بود و خیالم می گفت تا ابد مال تو بود تو برو. برو تا راحت تر تکه های دل خود را آرام سر هم بند زنم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * وقتی عشقت تنهات گذاشت … نگران خودت نباش که بدون اون چی کار کنی،شرمنده ی دلت باش که بهت اعتماد کرد ! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * نه مرا طاقت غربت نه تو را خاطر غربت دل نهادم به صبوری كه جز این چاره ندارم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ساده بودم که تو را ساده تجسم کردم بعد لبخند تو با گریه تبسم کردم آشنا با همه پنجره های شهرم چون توراپشت همین پنجره ها گم کردم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ای آنکه همیشه بیاد تو می سوزم یاد من کن که همیشه بیاد تو میسوزم ای اشک آهسته بریز که غمم زیاد است ای شمع آهسته بسوز که شبم دراز است صداقت قلب منو تو دیدی باورت نشد اشکای غم رو گونه هام چکید و باورش نشد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * نگاهی کرد و دل را در به در کرد / یقین کرد عاشقم بعدش سفر کرد / شکستی خورد و آمد تا بماند/ ولی من رفته بودم او ضرر کرد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * هر چه فکر می..کنم حرفم نمیاید ....... خیالت را گم کرده.ام یا مسیر عاشقیت را ؟؟؟ شاید هم تو راه قلبم را گم کرده.ای و در شعر دیگران نشسته ای!!؟؟ * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * هر کی تورو ازم گرفت الهی بیچاره بشه روز قیامتکه رسید مجرم و آواره بشه به آب و آتیش می زنم فکرت نمیره از سرم می خوام فراموشت کنم اما بازم عاشق ترم طفلی دل عاشق من نشد تو رو نگه داره فقط یادم میاد نوشت چشماتو خیلی دوست داره * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * قدرمو می دونی یه روز یادم می افتی شب و روز صدام تو گوشت می پیچه مثل یه آهه سینه سوز * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * او رفت و من در حسرت نگاهی پر راز ماندم ماندم تا بیاید و پاسخ دهد چرا چرا تنهایم گذاشت در حسرت پرسیدن این سوال هم مانده ام دیدن تو گرچه از دور واسه من یه جور امیدِ یه چیزی مثل یه جادو که بهم رهایی می ده این مهمه که می دونم واسه من چقدر عزیزی من که جام عشق و دادم چه بنوشی چه بریزی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * گر چه رفتی از برم اما فراموشم مكن با غمت ای آشنا هر شب هم آغوشم مكن همچه موج اشك از دریای چشمم پا مكش در پی خود چون حبابی خانه بر دوشم مكن من زموج اشتیاق تو سر پا آتشم باز با طوفان بی مهرت خاموشم مكن جوشد امشب جلوی جادوی چشمانت ز جام در خیال نرگست ای فتنه مدهوشم مكن * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دراین بازار نامردی به دنبال چه میگردی؟ نمی یابی نشان هرگز توازعشق وجوانمردی! بروبگذر از این بازار' ازاین مستی وطنازی ! اگرچون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * وفا نکن نه به من نه به دیگری! دستان وفادارت را به سویم دراز نکن زیرا سوزش بی وفاییت آزارم می دهد وفای تو را نمی خواهم ! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * عاشق هرکس شدم او شد نصیب دیگری دل به هرکس دادم او هم زد به قلبم خنجری من سخاوت دیده ام دل را به هر کس می دهم شرم دارم پس بگیرم آنچه را بخشیده ام * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * گاه همه چیز ساده اغاز میشود گاه همه چیز آرام آغاز میشود و گاه همه چیز ساده و ارام به پایان میرسد، بی آنكه بدانیم چرا؟ راستی چرا ؟ * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی تکرار من در من مگر از من چه می ماند * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * عمیق ترین درد زندگی مردن نیست . بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با جدایی به سرانجام برسانی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * حالا كه دست هایت چتر نمی شوند حالا كه نگاهت ستاره نمی بارد حالا كه خانه ای برای ما شدن نداریم از كاغذ شعرهایم اتاقی می سازم تا آوار تنهایی بر سرت نریزد و آرامش خیالت ، .خیس اشك هایم نشود * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق و عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * نازنینم ، هیچ می دانی اکنون که برایت می نویسم همهء وجودم در تمنای دیدارت می سوزد ؟! هیچ می دانی برای اینکه دوباره بتوانم قامتم را در آینهء چشمانت به تصویر بکشانم، ثانیه ها را یکی یکی می شمارم ؟! کاش آن روز بیاید ! .. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * متن عاشقانه برای کسی که دلتو شکسته می روم افسرده و خسته می روم جایی که عشق نباشد ، تو نباشی ... می روم نالان و پریشان می روم جایی که زمین نباشد ، تو نباشی ... می روم خراب و داغان می روم جایی که هیچ کس و هیچ چیز نباشد ، تو نباشی و در آخر می روم ... برای فرار از تنهایی می روم این بار نمی دانم کجا ... اما خوب می دانم جایی که خود نباشم ، تو نباشی آری می روم __________________
پاتوق سرگرمی ایرانیان
صفحه قبل 1 صفحه بعد |
||||||||
|